امروز دیگه احساس میکنم هیچ قدرتی ندارم ، حس میکنم دیگه هیچ کاری از دستم برنمیاد ، دیگه حوصله هیچ کاری و ندارم ، یه بغضی داره خفم میکنه ، دلم میخواد بخوابم بعد یکی بیدارم کنه بگه چته ؟ داشتی خواب میدیدی
دلم میخواد یه مدت نباشم بعد ببینم یه نفر نگرانمه
یکی زنگ بزنه بگه کجایی ؟
یکی بگه چته ؟ از چی ناراحتی ؟ بیا بغلم ، بعد من و بغل کنه منم گریه کنم از اون گریه ها که آخرش بگی آخیش
کاش مامانم بود ، همه اینا بخاطر نبودن مادر
کاش بود