ویرگول
ورودثبت نام
سبا بابائی
سبا بابائیچگونه می‌توانم زندگی‌ام را برای شما شرح دهم! بسیار می‌خوانم، زیاد فکر می‌کنم، موزیک می‌شنوم، سخت تمرین می‌کنم و گل‌ها را بسیار دوست دارم.
سبا بابائی
سبا بابائی
خواندن ۱ دقیقه·۴ ماه پیش

صبر

اتفاقی این تصویر که قاعده‌ی نهم از چهل قاعده‌ی شمس است را دیدم.

آن کلمه که در این متن نگاه مرا از آن خود کرد، صبر است.


یادم می‌آید آدم عجولی بودم. اغلب در کارم عجله داشتم. وقتی برای بیرون رفتن آماده می‌شدم، هنگامی که مهمان داشتم یا قصد داشتم به مهمانی بروم. حتی موقع غذا خوردن و حتی نوشیدن چای... همیشه با قلپ اول زبانم را می‌سوزاندم. حتی در انجام کارهای هنری هم عجول بودم.

مدت‌ها گذشت تا به خودم آمدم و دیدم عین فرفره شده‌ام. مدام دارم دور خودم‌ می‌چرخم، بی آنکه متوجه احوال خودم باشم. بدون آنکه اطرافم را ببینم. فقط می‌چرخیدم و می‌چرخیدم...

از روی دیگر انتظار کشیدن کلافه‌ام می‌کرد. سرم به دوران می‌افتاد. تو گویی اتفاق وحشتناکی در حال رخ دادن بود.

اما...

چرخ روزگار چرخید تا عاقبت چرخ‌دنده‌ی عجول بودنم را خود به دست خود شکستم. بصورت خود خواسته دیگر آن آدمی نبودم که تمام وقت عجله داشت و می‌خواست تمام کارهایش تیک طلایی روزانه را دریافت کنند.

حالا آرام و بی‌صدا کار کردن و از لحظه لحظه‌ی انجامش لذت بردن بر همه چیز ارجحیت دارد. حالا می‌دانم هر کاری که آغشته به صبر باشد پایدارتر و ماندنی‌تر است.

آن همه عجله برای چه بود؟ می‌خواستم به کجا برسم! نمی‌دانم...

اکنون این منم صبور و آرام چون نسیم... نسیم به هر چه که برخورد کند رقصی دلنواز پدید می‌آورد. موجی از لطافت در چمن، در شاخه‌های لَخت بید، در موج موهای دخترکان یا موج آبی دریاها...

هنوز هم انتظار سخت است و می‌سوزاند اما دیگر جگرسوز نیست، بلکه نوایی دارد از روز وصال که خوش لحظه و ساعتی‌ست...

۱۹ مرداد ۴۰۴

پست ۹۲

مدیریت احساساتمسیر زندگیانتظارصبرموج
۵
۳
سبا بابائی
سبا بابائی
چگونه می‌توانم زندگی‌ام را برای شما شرح دهم! بسیار می‌خوانم، زیاد فکر می‌کنم، موزیک می‌شنوم، سخت تمرین می‌کنم و گل‌ها را بسیار دوست دارم.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید