چگونه در مورد سلامت روان خود با کارفرما در فضای کار،صحبت کنیم:
بیش از ۸۰ درصد از افراد در طول زندگی خود ، با یک بیماری روانی قابل تشخیص روبرو می شوند (چه از آن آگاه باشند یا خیر) . با شیوع علائم یکسان از کل مجموعه افراد ، تقریباً ۶۰ درصد از کارکنان هرگز در مورد وضعیت سلامت روانی خود با کسی در محل کار صحبت نکرده اند.
در ادامه چهار استراتژی مطرح میشود که در صورت لزوم برای افشای چالش های سلامت روان کارکنان در محل کار قابل استفاده خواهند بود.
بر گرفته از مقاله ( Kelly Greenwood /3 July 2021)
کلی گرینوود بنیانگذار و مدیرعامل یک سازمان غیرانتفاعی است که فرهنگ (سلامت روانی محل کار) را تغییر می دهد تا هم کارکنان و هم سازمان ها بتوانند پیشرفت کنند.
زمانی که من اختلال اضطراب عمومی خود را در محل کار مطرح کردم ، دیگر خیلی دیر شده بود. این حالت در من منجر شده بود به یک افسردگی ناتوان کننده و من دیگر حتی نمی توانستم یکی از ایمیل های ضروری مربوط به کارم را تهیه کنم ، چه برسد به انجام کار سختی که برای آن استخدام شده بودم. عملکرد قبلی من به طرز قابل ملاحظه ای کاهش پیدا کرده بود ، من مجبور شدم با پریشانی حقیقت کنونی ام را با مدیرم به اشتراکبگذارم که در نهایت این اقدام، مرا مجبور به استفاده اجباری از مرخصی هایم کرد...
اقدامات ساده ای هستند که با آگاهی از آنها و انجام شان در اوایل بروز نشانه های رفتاری ناشی از به مخاطره افتادن سلامت روان، به احتمال زیاد می توانیم از پیشرفت آنها جلوگیری کرده، و از بروز آشفتگیهای بزرگ در زندگی سازمانی خود ممانعت کنیم.
من آن زمان از ماجرای ابتلای ۸۰٪ افراد(اشاره به ابتدای نوشتار) خبر نداشتم...
بسیاری از هنرمندان با عملکرد بالا ، از جمله افراد مضطربی مانند من ، نقاط قوتی دارند که اغلب ناشی از همین چالش ها است. من آنقدرها هم که فکر می کردم تنها نبودم!
سلامت روان هم مانند سلامت فیزیکی دارای یک طیف بوده و بسته به آنچه در زندگی ما اتفاق می افتد بین استرس و دیگر شرایط قابل تشخیص،نظیر فرسودگی شغلی یا افسردگی عمیق درنوسان است. در حالی که ممکن است مطرح کردن اختلال دوقطبی در جمع نسبت به مطرح کردن فرسودگی شغلی دشوارتر باشد ، افرادی هم هستند که توانستند در شرایط خاص، تصمیمات سخت و ضروری برای خود بگیرند تا سلامت روان خود را به مخاطره نیندازند.
برای مثال: نائومی اوساکا ورزشکار ژاپنی بود که در جریان تنیس رولان گاروس تصمیم گرفت این رقابت ها را ترک کند چون با حمله های عصبی روبرو شده بود. فوق ستاره مهمترین تورنمنت ورزشی جهان سیمون بایلز، ژیمناست آمریکایی نیز اعلام کرده بود در فینال مهمترین بخش این رشته شرکت نمی کند چون می خواهد روی سلامت روحش تمرکز کند.
با این وجود ، هنوز هم عاملی وجود دارد با عنوان سرزنش کردن خود و می تواند آثار گسترده ای نیز داشته باشد. گفتگویی درونی حاوی ادبیاتی نظیر:
من ضعیف هستم و باید از اضطراب یا افسردگی خودم شرمنده باشم. همکارانم اگر متوجه شوند من راقضاوت خواهند کرد و این اتفاق، پیامدهای حرفه ای مخاطره آمیزی به دنبال خواهد داشت. با این حال بسیار بعید است که این اتفاقات با اینچنین شدتی، رخ دهند.
در صورتی که درباره مطرح کردن چالشی مربوط به سلامت روان خود در محل کار فکر می کنید ، دعوت میکنیم نگاهی به توصیه های زیر بیندازید:
۱-آشنایی با عکس العملهای خود در برابر اتفاقات
آنچه را که در حال تجربه اش هستید در نظر بگیرید. تأثیر آن اتفاق بر عملکرد ، رفتار و سایر وجوه خود در مدت زمان تاثیر چقدر است؟ آیا در حد یک تلنگر کوتاه است که طی چند روز از بین می رود ، یا یک چالش طولانی تر اما دوره ای است یا حتی ممکن است یک بیماری مزمن باشد؟ در مورد علایم خود همیشه فکر کنید. آیا مربوط به کار شما بودند؟ یا دلایلی هم در زندگی شخصی شما وجود داشت که بر آنها اثرگذار بود؟شاید هم هردو؟
۲-تصمیم گیری درباره موقعیت فعلی شما و منابعی که در اختیار دارید.
باتوجه به وضعیتی که در آن به سر میبرید چه از نظر روحی و چه از نظر جسمی، و توجه به شرایط و حجم کار و شرایط زندگی شخصی، سعی کنید ترس را کنار گذاشته و با مافوق خود صحبت کنید تا از امکانات موجود برای رفاه حال خود و در نتیجه اطرافیان استفاده کنید.به احتمال زیاد شاخص هایی وجود دارند که شرکت، تیم منابع انسانی یا مدیر شما با توجه به آنها از سلامت روان کارکنان پشتیبانی می کنند.
ابتدا فرهنگ شرکت خود را در نظر بگیرید. آیا رهبران شما در مورد سلامت روان صحبت کرده اند؟ آیا شرکت شما آموزش های مربوط به بهداشت روانی را در محل کار ارائه می دهد؟
در مرحله بعد ، به این فکر کنید که آیا مدیر شما فردی مطمئن بوده و از شما حمایت میکند؟ آیا آنها هیچگاه درباره سلامت روانی خود صحبت کرده اند یا چالش های شخصی خود را با شما به اشتراک گذاشته اند؟ این امور اعتماد بیشتری را بین طرفین ایجاد میکند. با خودتان مرور نمایید که آیا مدیرتان رفتارهای سالم روان نظیر ورزش منظم ، خواب کافی واستفاده از تعطیلات را در زندگیش به کار میگیرد یا خیر. این امر می تواند به شما کمک کند تصمیم بگیرید که چه مواردی را با چه کسانی به اشتراک بگذارید و چه مقدار از موضوع خصوصی تان را آشکار نمایید.
سپس ، اطلاعات خود را در مورد حمایت ها و مزایایی که از نظر قانونی به عنوان کارمند از آن برخوردار هستید ، بالا برده و بروز رسانی کنید.به این ترتیب ، در صورت کوتاهی مدیر یا منابع انسانی ، می توانید از خود دفاع کنید.
سرانجام ، به منابع یا حمایت هایی که برای شما مفید است فکر کنید ، خواه دسترسی داشتن به مراقبت های بهداشت روانی باشد ، یا چیزهایی ساده تر. چه کسی "مالک" این منابع است؟ ممکن است تیم HR ، مدیر شما یا شخص دیگری مالک باشند. اهداف متناسبی متناظر با آنها،برای خود در نظر بگیرید.
سطح آرامش خود را بشناسید که چقدر با اشتراک گذاری این مسائل راحت هستید؟ برای رسیدن به هدفتان در واقع چقدر باید اطلاعات شخصی تان را به اشتراک بگذارید؟ آیا با مدیر خود نزدیک هستید؟ آیا سابقه زیادی در این بخش دارید؟ اگر با مدیر خود راحت نیستید به ترجیحتان نگاه کنید که می خواهید با تیم HR یا مدیر دیگری صحبت کنید. داشتن حس امنیت روانی با هرکسی که برای گفتگو انتخاب می کنید بسیار مهم است. توجه داشته باشید که مدیر مستقیم شما معمولاً ملزم است اطلاعات مربوط به سلامت کارکنان را که بر کار با منابع انسانی تأثیر می گذارد به اشتراک بگذارد (صرفا برای هماهنگی و انسجام مدیران و نه به قصد تنبیه)
از آنجایی که تصمیم به آشکارسازی خود دارید ،اگر دچار اضطراب و یا افسردگی هستید ، به تنهایی قادر به تصمیم گیری یا حل مشکلاتی از این دست، نخواهید بود. این مساله خجالت آور نیست. بنابراین ، میتوانیدهمه چیز را با شوهر ، والدین و یا درمانگرتان مطرح نمایید. دیگران هم ممکن است برای مشاوره به یک همکار ، یا دوست معتبر مراجعه کنند.
هنگامی که تصمیم گرفتید تجربه خود را به اشتراک بگذارید ، زمانی را برای صحبت خصوصی تعیین کنید. زمان را بیشتر از آنچه فکر می کنید نیاز دارید اختصاص دهید تا مجبور نشوید این مکالمه مهم را کوتاه کنید. در مورد تاثیری که چالش های سلامت روانی شما در محل کار دارد آگاه باشید. اگر علتی وجود دارد که مربوط به کار است، آن را نیز به اشتراک بگذارید.
تا آنجا که ممکن است ، پیشنهاداتی با خود به جلسه بیاورید که مدیر یا منابع انسانی بتوانند با آن به شما کمک کنند. ایده هایی در مورد تغییرات لازم یا منابع مفید برای خود داشته باشید. اینها می توانند دامنه وسیعی داشته باشند. مثال: "من در حال حاضر خوب هستم ، اما اگر بدانم چه منابعی در دسترس است ، مفید خواهد بود" و "گفتگو در مورد شیوه های کار می تواند به وضوح بخشیدن در مورد هنجارها و کاهش استرس کمک کند.» این تمرین ساده برای به اشتراک گذاشتن آنچه شما و اعضای تیم تان برای انجام کار خود با بهترین کیفیت نیاز دارد غالبا همه آن چیزی است که لازم است. همیشه با خیال راحت پیشنهاد دهید تا بتوانید با همکاری مدیر و منابع انسانی خود یک راه حل ایجاد کنید، کشف همه پاسخ ها نباید تنها بر عهده شما باشد.
همانطور که امیدوار هستید مدیر یا منابع انسانی شما با شما همدلی داشته باشند ، سعی کنید با آنها همدلی داشته باشید. اگرچه ممکن است شما با جزئیات کاملی در طی زمانی مناسب، درمورد این گفتگو فکر کرده باشید ، اما این مساله احتمالاً برای آنها یک خبر جدید است. آنها ممکن است همه چیز را در مکالمه درست دریافت نکنند و نیاز به زمان برای درک بهتر داشته باشند ، اما احتمالاً نیت خوبی دارند. به آنها احترام بگذارید و اجازه دهید مدتی وقت برای آن صرف کنند. حتماً زمانی را برای پیگیری، مشخص کنید.
همانطور که بسیاری از ما نهایتا شروع به بازگشت به دفتر های کارمان خواهیم کرد ، امیدواریم که دیگر به الگوهای کاری قبلی خود باز نگردیم. در عوض ، شرکت ها و مدیران، کارها را برای کارکنان آسان تر کنند تا چالش های سلامت روانی خود را مطرح کرده و در صدد رفع آن برایند و درادامه راه حل هایی هم برای اطمینان از پیشرفت آنها ایجاد کنند. امیدوارم از این فرصت استفاده کنیم تا همچنان در محل کار آسیب پذیر و در عین حال معتبر باقی بمانیم ، زیرا رویدادهای اخیر این امر را ضروری کرده است. به جای گفتن "من خوبم" ، بیایید صادقانه و به طور کامل، به "حالتون چطوره؟" پاسخ دهیم. همه ما با چیزی ، هرچند بزرگ یا کوچک سر و کار داریم. فقط باید به یکدیگر اطلاع دهیم.