Mahi
Mahi
خواندن ۱ دقیقه·۷ ماه پیش

پوچی های دهه 20 سالگی

24 سالمه و دوسالِ از فارغ التحصیلیم میگذره

18 سالم که بود فک میکردم توی این سن یه کار عالی با جایگاه اجتماعی و حقوق بالا دارم

زبان انگلیسی رو خیلی خوب صحبت میکنم، ماشین دارم و یه موسیقی بلدم و.....

ولی الان هیچی نیستم

نه کار دارم ن حقوق نه بیمه نه زبان بلدم ونه موسیقی یا حرفه ای

میدونم بخشیش بخاطر کمال گراییه و اینکه دهه 20 سالگی برای کسب تجربس

اما حدود 1 ساله که دچار پوچی شدم

اوایل 20 سالگی خیلیم بد نبودا، دانشجوی دانشگاه اصفهان بودم از سال دوم دانشگاه، وارد کار کودک شدم که مرتبط با رشتم بود بین بچه های دانشگاه همه میومدن و ازم در رابطه با کار مشورت میگرفتن

اما یهو پارسال همه چی عوض شد، از همه چی خسته شدم

دیگه برام فقط مهم بود یه حقوق خوب داشته باشم اما بعد از کاری که براش یکسال زحمت کشیده بودم انصراف دادم، نتوستم یه کار با درامد حداقل اداره کاری پیدا کنم و به پوچی بیشتری رسیدم.

با خودم گفتم توی این تایم که کار خوبی پیدا کنم میشینم ارشد میخونم و تونستم رتبه 400 روانشناسی بیارم ولی بازم این حس پوچی و سردرگمی ادامه داشت

یجاهایی با خودم میگفتم خب شاید رشتمو بد انتخاب کردم که بازار کارش انقدر بده ولی وقتی بقیه کارها رو میرفتم حالم بدترم میشد

خلاصه من بودم و دنیایی از پوچی و سردرگمی

توی این هفته بشدت درگیر این بودم و حال روحی بدی داشتم

اما

تنها چیزی که بهم انرژی داد، وجود ادمای عزیز زندگیم بود امروز حس کردم که چقدر نگرانم هستند و درکم میکنند و اینکه تنها نیستم

پس بهتره خودمو جمع و جور کنم و ببینم چیکار میخوام بکنم



دلنوشتهدلنوشتدلنوشته کوتاهیادداشت روزانهیادداشت
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید