ریری
خواندن ۱ دقیقه·۲ ماه پیش

شروع- می نویسم تا بمونه، برای خودم.

تقریبا یک ماه میگذره از وقتی تو درمانگاه منتظر نوبتم بودم و اینجا اکانت ساختم.شاید به اندازه کافی شجاع نبودم که چیزی بنویسم شایدم همون حس همیشگی که مگه چه چیز مهمی داری که بگی؟چی داری که ارزش نوشته شدن و خونده شدن رو داشته باشه؟خودمو قانع کردم که دارم برای خودم مینویسم و هیچکس نمیدونه من واقعا کی ام پس واقعا مهم نیست چی میگم. مینویسم از همه چیزهایی که اتفاق میوفته تا برای همیشه این روزها از ذهنم پاک نشن، شاید اینجور بنظر بیاد که این روزها چرا باید بمونن؟راستش نمیدونم فقط نیاز دارم تعریفشون کنم حتی اگر هیچی نشه، چون این دقیقا همون کاریه که تو زندگی واقعی هیچ وقت نتونستم انجامش بدم.
سعی میکنم سخت نگیرم، چیز زیادی نمیدونم و هنوز دارم یاد می گیرم و تجربه میکنم پس مینویسم از آدمها و کتابهام و فیلمایی که میبینم.
هدف همه چیز اینه بتونم بهتر بشم، نه مثل مدرسه یا کنکور یا چیزای شبیه این.... بهتر شدن واقعی.
الان یاد یه چیزی افتادم
مازلو میگه انسان کامل کسیه که به بالاترین سطح نیاز ها برسه ...بالاتر از نیاز های ابتدایی، نیاز به خودشکوفایی و ازین حرف ها.
مازلو معتقده این نیاز تو آدمها به شکل های متفاوتی خودشو نشون میده، یکی مادر خوبی میشه و یکی شاعر، هنرمند یا نویسنده ی خوبی میشه و اما من کجام؟
"وقتی همه ی نیازهای اساسی انسان برآورده شدند، انسان به فکر خودشکوفایی می افتد یعنی می کوشد تا توانایی ها و استعداد هایش را کشف کند" -مازلو
و آره همین، قطعا بعدا چیزهای زیادی برای گفتن خواهد بود.

۲۲
۷
هنوزم دارم درس میخونم و نمیدونم کلی نمیدونم تا بالاخره یه روزی بدونم.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید
نظرات