reya komiko·۳ سال پیشصفحه اخر دفتر خاطراتم پاره است «پارت 2»یوریکا در اتاقش بود و داشت به بدبختی هاش فکر میکرد. یوریکا: فک کنم بدبخترین ادم دنیا منم. بعد مرگ مادرم کسی به احساسات من توجهی نکرد و باقی…
reya komiko·۳ سال پیشصفحه اخر دفتر خاطراتم پاره استفرار کن نگران نباش. مامان هم خودشو بهت میرسونه. دوست دارم دخترم عاشقتم زندگیم پس فرار کن تو باید حتی اگه تنها هم بمونی زنده بمونی. به مامان…
reya komiko·۳ سال پیشورودسلام تازه اومدم توی ویرگول قراره یه داستان کوتاه داشته باشیم و قراره پارت به پارت بزارم امیدوارم خوشتون بیاد. گاهی اوقات یه چند تا انیمه مع…