همیشه وقتی خبر دار میشم آقاجون و مادرجون قراره از خطّهٔ شمال ایران بیان به آلوده ترین شهر ایران و بهمون سر بزنن، دلم رو کلی صابون میزنم که قراره کنار آقاجون و موهای سفیدش و مادرجون و لپ های سرخش، چشمم به جمال محصولات ارگانیکِ خودشون روشن بشه.
شما نمیدونین طعم سبزی های شمال چقدررر با تهران فرق داره مگر امتحان کرده باشین. اون عطر و طعم ریحان و جعفری و نعنای شمالی هوش از سرت میپرونن. جوری که من در حالت عادی نعنا نمیخورم اما به نعنای شمال نه بگی خودت رو محروم کردی!
ته مزهٔ ترش اون گوجه گیلاسی ها...
شیرینی و زیبایی اون انجیر ها...
بسته شدن چشمت از ترشی اون تمشک ها رو هم هرچی توصیف کنم قابل درک نیست...
کاشکی قابلیت اینو داشتم از تک تک این معجزه ها براتون پست کنم تا دست کم یک بار تو عمرتون امتحانش کنین که چقدر بهشتیه!
من و هم شهری ها یا هم استانی هام بار ها خدا رو شاکریم برای وسطِ این همه نعمت قشنگ و خوشمزه بودن...
🗓آخرین روز اولین ماه تابستان ۱۴۰۳