3 عادت اول (هفت عادت طراحان موثر - بخش اول) به شما کمک می کند تا به یک طراح متمرکز و مستقل تبدیل شوید - طراحی توانمند به دستیابی به اهداف از طریق تلاش های خود و قادر به تعیین و کار در جهت اهداف بلند مدت خود - زیرا قبل از اینکه بتوانید به یکدیگر وابسته شوید، باید مستقل باشید - قبل از اینکه بتوانید روابطی ایجاد کنید و قدم هایی را به عنوان یک تیم رقم بزنید. بعد از آن است که عادت های 4 تا 7 وارد می شود.
4- Think Win-Win
این رویکرد در مورد نوع نگاه و رفتار به گونه ای است که به دنبال منافع متقابل برای همه افراد درگیر باشد، در مورد رویکرد "برد-برد" است. درباره تمام روابطی که باید در هنگام طراحی در نظر بگیرید - یعنی رابطه شما و کاربرانتان، مشتریانتان و کاربرانشان، شما و هم تیمی هایتان.
طراحی راه حل ها، همیشه ترکیبی از نیازهای کاربر و نیازهای شرکت است. برای موفقیت، راه حل های شما باید نیازهای هر دو طرف را برآورده کند. با این حال، دلیلی وجود دارد که شما با تعریف کاربران و اهداف کلیدی آنها شروع میکنید زیرا اگر راهحلی با نیازهای کاربر مطابقت نداشته باشد، واقعاً مهم نیست که برای شرکت امکانپذیر و قابل اجرا باشد.
رابطه دیگری که باید در نظر گرفت، رابطه بین مشتریان شما و کاربران نهایی آنهاست.
به عنوان یک شخص ثالث در این رابطه، بسیار مهم است که خود را به جای او بگذارید. با مشتریان مصاحبه کنید، از کاربران نهایی آنها نظرسنجی کنید، به رویدادها بروید و تعامل کاربران با محصول خود را تماشا کنید - هر کاری که می توانید انجام دهید تا نیازها و نگرانی های هر طرف را به درستی درک کنید.
بنابراین توجه داشته باشید که بدون این درک، نمی توانید بدانید که واقعاً چه چیزی نیازهای هر دو طرف را برآورده می کند. تنها زمانی که به این درک برسید، می توانید راه حل «برد-برد» را تعریف کنید.
ایجاد یک راه حل عالی یک تلاش مشترک است.
وقتی افراد با پیشینهها و مجموعههای مهارتی متنوع با هم کار میکنند، در نهایت با طیف وسیعتری از ایدهها مواجه میشوند، بینشهای فنی را زودتر کشف میکنند، نیازمندیها واضحتر و روشنتر میشوند، و همه احساس مالکیت بیشتری بر نتایج فرآیند طراحی میکنند. وقتی می توانید، کل تیم را درگیر کنید که:
عادت های بعدی فرایندهایی را فراهم می کند که دستیابی به برد-برد را آسان تر می کند.
تمرین
فردی را که تجسم تفکر برد-برد است، شناسایی کنید و او را تماشا کنید و از او بیاموزید.
5- Seek First to Understand, Then to Be Understood
ابتدا به دنبال درک کردن باشید، سپس درک شدن.
همیشه به یاد داشته باشید: شما کاربران خود نیستید. این عادت به دنبال درک واقعی افرادی است که از محصول استفاده می کنند - پیشینه، بینش، الگوهای رفتاری آنها، زمینه ای که در آن از محصول شما استفاده می کنند ... هرچه بهتر آنها را درک کنید، احتمال بیشتری دارد که محصولی را طراحی کنید که با نیازهای آنها مطابقت داشته باشد و از آن استفاده کنند.
اکثر مردم به قصد درک گوش نمی دهند. بلکه به قصد پاسخ دادن گوش می دهند. آنها یا دارند صحبت می کنند یا برای صحبت آماده می شوند.
این اخلاق در مورد طراحان نیز صدق میکند - وقتی ما در حال انجام تحقیقات کاربر هستیم، تمایل داریم آن را از دریچه مشکلی که در تلاش برای حل آن هستیم انجام دهیم. ما اغلب از قبل راهحلهای بالقوهای در ذهن داریم، و فقط در تلاشیم آنها را اعتبارسنجی کنیم.
دفعه بعد که پروژه ای را شروع کردید، پیش فرض های ایده ی خود فراموش کنید و سعی کنید بدون تعصب شروع کنید. سعی کنید ابتدا وارد "چارچوب مرجع کاربر" خود شوید و واقعاً بفهمید که آن چارچوب مرجع از کجا می آید و به چه چیزی از محصول شما نیاز دارند.
تا حد امکان با آنها صحبت کنید. حتی بهتر از آن، تماشا کنید که آنها روزانه از محصول شما در زمینه واقعی، چطور استفاده می کنند. سپس شروع به فکر کردن به راه حل ها کنید. احتمالاً راهحلهای بالقوهی بسیار بیشتری پیدا خواهید کرد - چیزهایی که فکرش را هم نمیکردید - و از آنجایی که این راهحلها بر اساس نیازهای واقعی کاربر است، احتمالاً مسئله را حل میکنند.
تمرین
دفعه بعد که پروژه ای را شروع می کنید، تا زمانی که درک درستی از افرادی که از محصول شما استفاده می کنند به دست نیاوردید، از دادن راه حل خودداری کنید. و زمانی که خیلی زود به راه حل های بالقوه رسیدید حواستان باشد، دست نگه دارید و آنها را کنار بگذارید.
6- Synergize
هم افزایی به این معناست که کل از مجموع اجزای آن بیشتر است.
در یک محیط هم افزا، ارزش واقعی در تفاوت بین افراد است. با جمعآوری اطلاعات از افراد مختلف با پیشینهها و دیدگاههای مختلف، در هر صورت راهحل بهتر از هر چیزی است که میتوانستید به تنهایی انجام دهید.
هم افزایی به معنای پذیرا بودن در برابر احتمالات جدید است. ایدههای عالی میتوانند از هر کجا بیایند - از همکاران، مشتریان یا غریبههایی که در حین خرید با آنها برخورد می کنید.
این بدان معناست که تحمل ابهام بالایی داشته باشید - یعنی به فرآیند خود اطمینان دارید، و می توانید برای مجهولات ارزش قائل شوید.
قدرت واقعی عادت 6 در این است که چگونه 7 عادت را با هم جمع ببندید.
هرچه فعال تر باشید (عادت 1)، احتمال بیشتری وجود دارد که اهداف روشنی تعیین کنید (عادت 2) و برای رسیدن به آنها تلاش کنید (عادت 3). هر چه بیشتر به دنبال درک باشید (عادت 5)، احتمال ایجاد راه حل های هم افزا و برد-برد بیشتر خواهد بود (عادت های 4 و 6). آخرین عادت، عادت 7، در مورد تجدید کردن است. (پست بعدی)
تمرین
دفعه بعد که روی پروژه ای کار می کنید، فعالانه به دنبال افرادی باشید که چیزها را متفاوت از شما می بینند. دیدگاه آنها را در مورد مشکل دریافت کنید و از دیدگاه متفاوتی که آنها ارائه می دهند برای ایجاد راه حل بهتر استفاده کنید.
7- Sharpen the Saw
اره را تیز کنید.
تصور کن که در جنگل هستید و می خواهی یک درخت را قطع کنی. میتوانی ساعتها بیخیال اره کنی تا در نهایت درخت قطع شود. از طرف دیگر، میتوانی وقتی اره کند شد توقف کنی و آن را تیز کنی.
این مهارت در مورد تجدید کردن (تجدید قوا کردن- شارژ کردن) است. این مهارتی است که به شما امکان می دهد 6 عادت دیگر را ادامه دهید.
به عنوان یک طراح در هر سطحی، مهم است که برای یادگیری و رشد وقت بگذارید. بخوانید، بنویسید، دوره ها را بگذرانید. در کل در مورد طراحی و چیزهای متنوع و متفاوت دیگر بیاموزید (زیرا دیدگاه شما را گسترش می دهند).
همچنین مهم است که برای استراحت هم وقت بگذارید: از رایانه خود دور شوید، به طبیعت بروید، ورزش کنید، سالم غذا بخورید و زمانی را برای تعامل با مردم اختصاص دهید. همه این موارد به شما کمک می کند تعادل را حفظ کنید و در نهایت از شما طراح بهتری می سازد.
تمرین
متعهد شوید که هر هفته فعالیت های «تیز کردن اره» را انجام دهید آنها را در ابتدای هفته یادداشت کنید و در پایان به تغییر و احساسی که در شما ایجاد کردند فکر کنید.
پایان
هفت عادت طراحان موثر (بخش اول)
شاید برای شما جالب باشد:
عادت های طراحان موفق (بخش اول)
عادت های طراحان موفق (بخش دوم)
عادتهای طراحان موفق (بخش سوم)
برای مطالعه مطالب خواندنی بیشتر به اینستاگرام استودیو طراحی انسانی مراجعه بفرمایید.
منبع: https://uxdesign.cc/the-7-habits-of-highly-effective-designers-3c806ebf8b8