فرزاد فخرکام
فرزاد فخرکام
خواندن ۵ دقیقه·۱۳ روز پیش

هوش هیجانی ابزاری در جهت ایجاد روابط قوی تر و تبدیل شدن به رهبری تاثیرگذار

هوش هیجانی به توانایی افراد در شیوه مدیریت موثر و مثبت احساسات اشاره دارد. مدیریت احساسات نیز می تواند به مجموعه ای از فرآیندها از مرحله شناسایی تا درک و استفاده اشاره داشته باشد. در واقع هوش هیجانی نقش مهمی را در زندگی ما ایفا می کند چرا که روش زندگی ما را بسیار تحت تاثیر خود قرار می دهد هر چند که اغلب نیز نادیده گرفته می شود. بهره مند بودن از سطح هوش هیجانی بالا به مهارت هایی از قبیل برقراری ارتباطات بهتر، مدیریت بهتر استرس و اضطراب، خنثی نمودن انواع تعارضات و همچنین بهبود روابط، همدلی و نوع دوستی بیشتر کمک می نماید. هوش هیجانی همچنین مهارتی خاص در جهت کنار آمدن با چالش های اصلی موجود در زندگی می باشد.

برای اندازه گیری سطح هوش هیجانی افراد از تست ها و روش های مختلفی استفاده می شود. با این حال، صرف نظر از نوع آزمون مورد استفاده، مسئله اساسی اندازه گیری سطح هوش هیجانی افراد منتخب بر اساس سه مهارت مهم فوق می باشد: آگاهی عاطفی، توان مدیریت و مهار کردن به موقع احساسات و هیجانات. آگاهی عاطفی به توانایی فرد در ارتباط با احساسات خود و دیگران اشاره دارد. مهار عاطفی به توانایی استفاده از احساسات و به کارگیری آنها در سایر فعالیت ها، مانند مهارت تفکر و حل مسئله اشاره می نماید. و در نهایت، مدیریت عواطف نیز به توانایی تنظیم نوع احساسات خود و دیگران مربوط می شود.

گفتنی است برای محاسبه دقیق مقدار هوش هیجانی یک فرد و همچنین محاسبه تقریبی نحوه پاسخ فرد مورد نظر به موقعیت های واقعی زندگی از وی سوالاتی با محتوای برگزیده زیر پرسیده می شود:

- نحوه واکنش فرد مذبور به استرس و یا ناامیدی

- نحوه واکنش فرد به شکست و یا دلسردی

- چگونگی عهده دار شدن موقعیت های رهبری و دستیابی به موفقیت

- چگونگی مدیریت کردن احساسات خود و دیگران

- نحوه ارزیابی شخصیت افراد گوناگون و چگونگی برخورد با مسئله تنوع و سایر مباحث حساس فرهنگی

در حالی که هوش هیجانی خود یک عامل مهم تعیین کننده در میزان موفقیت یک فرد است ولی با این حال تنها عامل تعیین کننده نخواهد بود. به بیان دقیق تر، موفقیت یک فرد عمدتا متاثر از سه عامل یا محور کلیدی می باشد که عبارت اند از: هوش هیجانی (EQ)، هوش اجتماعی (SI) و بهره هوش (IQ)، لذا برای درک بهتر هوش هیجانی به عنوان یک مفهوم، لازم است تا بدانیم که چگونه این مفهوم با هوش اجتماعی و بهره هوشی یا همان IQ در ارتباط است. با توجه به مفهوم توانایی های شناختی، یک وجه تمایز مهم میان بهره هوشی و هوش اجتماعی وجود دارد. در حالی که میزان ضریب هوشی مادرزادی می باشد، میزان هوش اجتماعی فرد عمدتا امری اکتسابی است. هوش اجتماعی در نتیجه تعاملات اجتماعی ایجاد می شود و عملا به میزان توانایی یک فرد در تشخیص و جهت یابی موقعیت های مختلف اجتماعی مربوط می گردد. به این ترتیب هوش اجتماعی نیز اغلب به عنوان نوعی از هوش انسانی که اندازه گیری میزان آن فراتر از مقوله کلاسهای درسی می باشد، اندازه گیری و آزمایش می گردد.

چهار جنبه مهم هوش هیجانی:

چهار معیار مهم در جهت درک هر چه بیشتر ابعاد متفاوت هوش هیجانی(EQ) عبارت اند از:

1-خودآگاهی 2- آگاهی اجتماعی 3- مدیریت ارتباطات 4- خودتنظیمی یا خودکنترلی

یکی از بارزترین ویژگی های افراد باهوش هیجانی بالا، قدرت خودآگاهی است. خودآگاهی به توانایی ادراک و همچنین فهم درست شخصیت خود مربوط می شود. این مهم شامل این ویژگی نیز می شود که فرد بتواند به درستی و صادقانه نقاط قوت و ضعف، انگیزه ها، باورها و احساسات خود را شناسایی نماید. تمرین خودآگاهی نیاز به سطح بالایی از صراحت در برخورد با خود و ارزیابی آن دارد. این ویژگی به درستی بیان می دارد که چرا با وجود ماهیت تقریبا شهودی این مهارت، خودآگاه بودن برای بسیاری از مردم دشوار است. ضمن این که داشتن صراحت کامل نیز، مستلزم این است که یک فرد تمام وجود خود را تحت نظارت دقیق قرار بدهد. البته این کار همیشه خوشایند نیست چرا که افراد را وادار می نماید تا به جنبه هایی از شخصیت خود که ممکن است دوست نداشته باشند توجه نمایند. همچنین در موارد خاص، تمرین خودآگاه بودن می تواند یک فرآیند دردناک نیز باشد.

اکنون که درک بهتری از مقوله خودآگاهی داریم، اجازه دهید تا به مفهومی متفاوت اما مرتبط با موضوع بپردازیم. مفهوم خود مدیریتی یا خود کنترلی. خود مدیریتی یا خود کنترلی به توانایی به کارگیری و به حداکثر رساندن مهارت خودآگاهی اشاره دارد تا شخص بتواند رفتار خود را مدیریت و یا تنظیم نماید. اگر این مفهوم را به عنوان یک فرآیند دو مرحله ای در نظر بگیریم، اولین مرحله این است که فرد مفروض از احساسات خود آگاه باشد و در گام دوم نحوه استفاده صحیح از آگاهی عاطفی خود را نیز به منظور جهت دهی به نوع رفتار خویش بداند.

اصطلاح قطبی شدن عواطف ممکن است فوق العاده فنی و یا تخصصی به نظر برسد، اما در واقع موضوعی است که همه ما در عصر مدرن و همزمان با ظهور رسانه های اجتماعی متفاوت، با مفاهیم آن آشنا هستیم. با توجه به بسیاری از موضوعات بحث برانگیزی که اخیرا نیز در اخبار منتشر می شود غیرطبیعی نیست که ما شاهد اختلاف نظرهای باور نکردنی و رو به گسترش در میان مواضع توده های مردم یک جامعه باشیم. توده های مردمی که علاوه بر جبهه گیری ناخودآگاه، به نوعی در حال سازش با یکدیگر نیز می باشند. موضوعاتی از قبیل نوع نژاد، ایدئولوژی و یا تمایلات جنسی معمولا موضوعات خاصی هستند که بیشترین اختلاف نظر و تفاوت دیدگاه در بین آنان به چشم می خورد.

مفاهیمی که در طول یادداشت فوق مورد بحث قرار دادیم همگی جنبه هایی از یک مفهوم کلی بزرگتر به نام نظم عاطفی می باشند. با این حال نظم و انضباط عاطفی را می توان به عنوان بهترین ترکیب از سه مهارت جداگانه زیر نیز توصیف نمود:

- آگاهی از احساسات خود

- درک میزان کنترل خود بر هیجانات

- اجتناب آگاهانه از داشتن ذهنیتی قربانی

---

ترجمه و گردآوری: ف.فخرکام

هوش هیجانیهوش اجتماعیرفتار سازمانیمنابع انسانیمدیریت و رهبری
فرزاد فخرکام، مدرس و پژوهشگر علوم مدیریت، مشاور کسب و کار، نویسنده و مترجم می باشد‌.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید