ویرگول
ورودثبت نام
محمد
محمدکسی بودم مال خودم، کم کم وا دادم و عاشق شدم، این متن‌ها دلنوشته‌های یه دلداده‌ست به دلدارش، باشد که نور راه پر پیچ و خم دلباختگان باشد ...
محمد
محمد
خواندن ۱ دقیقه·۳ ماه پیش

قهر

حلیای عزیزم!

از قهر متنفرم.
هیچوقت با هیچ‌کس قهر نکردم. شده حرف نزنم، ولی قهر نکردم.
فرصت جبران و معذرت‌خواهی رو، با اقتدا به ساحت ربوبی پروردگارم، برای همه‌ی کسایی که بهم بد کرده بودن باز گذاشتم.

قهر یه سمه؛
یه خوره‌ست که میره رو مخت و مدام مغزتو به چالش می‌کشه.
یه کلاهبردار باتجربه‌ست که ذره‌بین بدبینی رو می‌ندازه روی عیوب دوستت و اونا رو چندین برابر بزرگ‌تر نشونت میده.
یه شعبده‌باز حرفه‌ایه که پرده می‌کشه روی خوبی‌های عزیزت، تا تنها بدی‌های اون رو ببینی.

قهر یعنی یک‌طرفه رفتن پیش قاضی؛
یعنی شروع ناملایمت‌ها و پایان هر دلبری و طنازی.
یعنی بازی‌ای رو که تا قبلش بُرده بودی، سر هیچ ببازی.

ولی یه قهر شیرینه...
یه قهری هست که جای آتیش زدن، باعث خنک شدنت می‌شه.
و جای سرد کردن، پرحرارتت می‌کنه.
قهری که فقط اسمش قهره، ولی در واقع قهر نیست.
انگار این همون نمک دلدادگی و محبته که از شدت زیاد بودن، به تلخیِ قهر بدل شده.

اما کدوم قهر؟
قهر یه دلداده‌ با دلداده‌ی دیگه...
بخاطر اعصاب‌خوردی و دلتنگیش، از روی نداشتن یا کم داشتنش.
این قهر یعنی برای هم مهمن و بود و نبود و توجه و بی‌محلیشون برای هم فرق داره.🥰
این قهر عاشقانه... قهریه که در ظاهر جداییه، ولی در باطن نزدیکی و دلدادگیه؛
قهری که فاصله‌ها رو می‌سازه، فقط برای اینکه دوباره نزدیک‌تر و محکم‌تر همدیگه رو پیدا کنن.
مثل همین قهر آخریِ خود ❤️تو❤️ حلیای من ...
نچشیدی و نخواهی چشید.
ولی برات بگم که این قهر، از هزار تا آشتی شیرین‌تر و از هزار آغوش آرامش بخش تره ...

قهرعاشقانهعشقرابطه
۱۴
۲
محمد
محمد
کسی بودم مال خودم، کم کم وا دادم و عاشق شدم، این متن‌ها دلنوشته‌های یه دلداده‌ست به دلدارش، باشد که نور راه پر پیچ و خم دلباختگان باشد ...
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید