رابطه لانگ دیستنس اینجوریه که هرچقدر سعی میکنی بهش برسی نمیتونی ،
وقتی از همه جا و همه ادما خستهای و تَوان ادامه دادن نداری و دقیقا همون موقع به بغلش نیاز داری و نیست ، یا میخوای زنگ بزنی بگی بریم بیرون دور بزنیم اما خیلی دوره و نیست ، ا
ینجوریه که میخوای باهاش عکسای مختلف بگیری و کلی تفریح کنی اما اون نیست ،
میخوای یهویی بوسش کنی و از خجالت و ذوق سرخ و سفید بشه اما نیست ،
دلت میخواد خودتو واسش لوس کنی غر بزنی و تو بغلش مچاله شی اما نیست ،
همه اینا محدود شده تو گوشی ،
بغل و بوس تبدیل شده به گیف و بیرون رفتن شده ارزو و رویا ،
اما خب باید بگم این رابطه هم خیلی قشنگ و شیرینه ، وقتی از پشت این گوشی هم آرومت میکنه یعنی قلباتون بهم وصله ،
انگار نصف وجودت یجای دیگست انگار که یه نیمه از توعه که هر حسی داشته باشه از پشت گوشی هم باشه میفهمی ،
وقتی بعد از هر آف شدنش بهت میگه که مواظب خودت باشی حس خوبی میده ،
وقتی زنگ میزنه و اسمتو صدا میزنه و میگه که دوست داره و ضربان قلبت بهم میریزه ؛ ولی اگه این رابطه به نحو بدی تموم بشه از بدترین حسهای دنیاست!
تویی که با ذوق و شوق و کلی رویا و آرزو که برای چند لحظه فقط بتونی ببینیش و بغلش کنی زندگی میکردی ولی بعدش یهو کل رویا و آرزوهات تو چند لحظه نابود بشه و ذوقت کور بشه ؛ بدترین نوع تموم شدن یه رابطست!
امیدوارم پیش نیاد واستون...