آنچه که در ادامه میخوانید تحلیلی کوتاه بر تحقیقات Lisa Wade، جامعه شناس آمریکایی در مورد کم رنگ شدن دوستی پسران پس از سالهای نوجوانی است.
در همه کشورها ( مخصوصا در ایران به خاطر ساختار فرهنگی و آموزش و پرورش) دخترها و پسرها در سالهای کودکی علاقه بیشتری به دوستی و رفاقت با هم نوعان (از نظر جنسیت) خود دارند. این علاقه با گذر زمان و بزرگ شدن تا حد زیادی در وجود دخترها باقی میماند اما پسران آهسته آهسته و با شروع دوران دبیرستان و عبور از مرز نوجوانی علاقه خود را به دوستی و اکیپهای پسرانه از دست میدهند و علاقه به بودن با دختران جای آن را میگیرد.
به نوعی که پسرها در دهه سوم زندگیشان و با پررنگ شدن جایگاه شغل و نیاز به استقلال مالی کمتر دوستِ نزدیک هم جنس خود دارند و با ازدواج و تشکیل خانواده باز هم از این تعداد کاسته میشود و با ورود به دوران ۳۰ سالگی همه ارتباطاتشان محدود به روابط همکاری (آقا یا خانم) و عاطفی (با همسر یا دوستشان) خواهد بود.
اما چه اتفاقی باعث این بحران نبود دوست در زندگی پسران میشود؟
چندین سال پیش یک روانشناس آمریکایی به مدت ۴ سال تحقیقاتی را بر روی دانش آموزان پسر دبیرستانی انجام داد و نتیجهاش آن چیزی است که در ادامه میخوانید:
در سالهای ابتدایی دبیرستان، پسرها خیلی راحت از روابط عاطفی میان خود صحبت میکنند (در ایران لفظ داداش که پسرها از آن استفاده میکنند خیلی خوب میتونه عمق حس عاطفی پسرها به همدیگر در این سالها را نشان بده). اما رفته رفته و با افزایش سن، نظر پسران در مورد دوستی تغییر یافته و تمایل به تفریحات زودگذر و گذران وقت جای آن را میگیره.
اینگونه است که پسران و مردان آینده حس میکنند که عرف جامعه این نیست که آنها با دوستان هم جنس خود دوستی کنند و باید از این مورد فاصله بگیرند، لحظات سختشان را با خودشان بگذرانند و آن را با کسی در میان نگذارند و درد و دل نکنند و از نشان دادن عاطفه خود حذر کنند.
طبق مطالعات و تحقیقات در صورتی که این فاصله گرفتن از دوستان با عدم آشنایی و دوستی (در جامعه ما ازدواج) با دختر مورد علاقه خود همراه شود احتمال اعتیاد، بیماریهای روحی ، روانی و نهایتا خودکشی پسران را به میزان زیادی افزایش میدهد.