مائده جون
مائده جون
خواندن ۳ دقیقه·۱ سال پیش

بیمه خرابکاری

یه مربی انشا داشتیم که همیشه میگفت هیچ کسی نمیتونه نمره کامل رو از من بگیره چون شماها هیچ کدوم‌نویسنده نیستید .بعله ما با این معلم ها اموزش میدیدم .معلم های که کلا انتظار داشتن ما فیلسوف دانشمند یا لئوناردو داوینچی باشیم و اگه نمی بودیم خب، دیگه به چه دردی میخوردیم .البته این قضیه برای من فقط دو سال راهنمایی بود.الان بهش میگن دوره اول دبیرستان .

اگه از این نوع معلم ها نداشتید تبریک میگم شما از بیماری کمال گرایی رنج نمیبرید .البته اگه مامان یا بابای کمال گرا نداشته بودید .چون اگه داشتید بعله شما هم جزوی از ما هستید .

ما کی هستیم ؟جماعت کمال گرایی که هیچ کاری نمیکنیم چون میترسیم کامل نباشه .اسمش روشه دیگه یک نوع گرایش به کمال و عالی بودن .

به دلیل عضو بودنم در این انجمن بود که تا سال ها طول کشید تا ایده سفر به زمانم رو عقب بندازم .من همون سال های دبیرستان یه همچین ایده ی داشتم .اینکه به عقب برگردم .برگردم به کلاس چهارم .

امروزه بیمه برای همه چی هست که یه جورایی این اطمینان رو به ما میده "اوکی اگه اتفاقی افتاد خیلی قرار نیست نگران بشیم "حالا منظور از نگران اینجا فقط بحث مالیشه چون هنوز یه بیمه نیومده که ما رو از نظر روحی پوشش بده .

تصور کنید چقدر باحال میشد .ما وظیفه داشتیم ماهی یه بار یکی رو بغل کنیم و بگیم طوری نیست ،طوری نیست درسته خراب کردی ولی مشکلی نداره ،پیش میاد ،حداقل تو یه کاری رو انجام دادی .بعد اون وقتی که مثلا تصمیم میگیری بزنی به دل دریا و یه کمدین بشی و همه چی مزخرف پیش بره .زنگ بزنی به دفتر بیمه و بگی میتونم از بیمه خرابکاریم استفاده کنم ؟ اون وقت اون ها یه ادم رو میفرستن پیش ما و با هم چایی میخوریم و اون به من امید میده .

برای اینکه نوشته بی عکس نباشه 😂
برای اینکه نوشته بی عکس نباشه 😂

اره خلاصه .دارم یه ماشین میسازم .یه ماشین زمان که برم عقب و وقتی مائده بچه رو میبینم که گریه کنان از مدرسه برمیگرده،بغلش میکنم و میگم طوری نیست‌.تو که قصد بدی نداشتی .البته درسته مائده کوچولو اینو از مامانش توی خونه میشنوه اما یه جور های راضیش نمیکنه .و این تا همیشه توی سرش میمونه .همیشه حواست باشه چی میگی .چیز بدی نیست .خوبه .البته در مورد مائده اون همش نگرانه که بقیه چی فکر میکنن از حرفش

حالا داستان چی بوده ؟هیچی ،مائده ۱۰ ساله توی روزنامه یه جوک درباره معلم ها میبینه و با خودش فکر میکنه چقدر بامزه .پس اونو برای هرکسی که میبنه تعریف میکنه.البته هنوز اون موقع یاد نگرفته بود "حرفی که میخوای بزنی رو اول مزه مزه کن و بعد به زبون بیار .ممکنه حرف هات ادم ها رو ناراحت کنند ."بعد معلم وقتی اون جوک رو میشنوه مائده رو دعوا میکنه ک مائده با گریه میاد خونه .

پس فکر کنم باید با ماشین زمان برم عقب تر .برم قبل از اینکه مائده جوک رو بگه .معلم رو بیارم یه گوشه و بهش بگم‌ "یه بچه تا چند دقیقه دیگه یه جوک میگه که تو دوست نداری .لطفا دعواش نکن .نمیدونم چه برنامه ی میخوای داشته باشی فقط دعواش نکن .اون یه بچه است که اگه فکر کنی انقدری تو رو دوست داشته که دلش میخواسته بخندی .

خلاصه که اره مطالب پیچید و قاطی شد .به هرحال که نویسنده نیستم و مخترع هستم نمیشه ازم انتظار داشت هم خوب بنویسم هم خوب دستگاه های مختلف رو درست کنم .البته که انجمن کمال گراها این انتظار رو داره اما دارم سعی میکنم ازشون دور باشم .




کمال گراییبیمهبسپرش_به_ازکیداستانبادکنک
برای رهایی از فکر کردن ، می نویسم
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید