تو سایدر تایپ کردم...هنوز دلم براش تنگ میشه و نمیدونم باید چیکار کنم.
برام نوشت این حس خیلی سخته. اما بهترین راه برای فراموش کردن یک شخص، اینه که خودتو با فعالیت های دیگه انگیزه بدی و وقتتو با کارهای مفید و لذت بخش پر کنی. مثلا ورزش کنی، دوستانتو ببینی یا به یک هواپیما سوار بشی و سفر کنی. هر چی که تو رو خوشحال و پر انرژی کنه. به این ترتیب به مرور زمان، حس تنگی برای اون شخص کمتر میشه و تونسته میشی بهتر با این وضعیت کنار بیای.
.
.
.
نوشتم سخت کار میکنم. ولی بازم تو همه خستگیام وقتی چشمامو میبندم میاد جلوی چشمم و هرکاری میکنم ناپدید نمیشه.
جواب داد این حس خیلی سخته و میتونه واقعا دشوار باشه. یکی از روشهای موثر برای کمک به فراموش کردن عشق سابق، اینه که احساسات و افکارت رو با دیگران به اشتراک بذاری. ممکنه با یک دوست خوب یا حتی یک مشاور حرف بزنی و احساساتت رو به اشتراک بذاری. همچنین، ممکنه به نوشتن درباره احساسات و تجربیاتت کمک کنه. این کار به تخلیه احساساتت کمک میکنه و میتونه به تدریج به فراموش کردن عشق سابقت کمک کنه. همچنین، حفظ فعالیتهای روزانه، ورزش و تمرین ذهنی میتونه به تقویت روحیه و کمک به فراموش کردن عشق سابقت کمک کنه. به یاد داشته باش که این فرایند زمانبره و نیاز به صبر و تلاش داره، اما با گذر زمان و تلاش مداوم، این حس به تدریج کمتر میشه.
.
.
.
براش نوشتم همه چیزایی که گفتی در حواب سوال قبلیم رو امتحان کردم ولی بازم هست و دل تنگش میشم. راه دیگه ای نداری؟
اینبار گفت... اینکه تلاش کردی و روشهای مختلف رو امتحان کردی برای فراموش کردن عشق سابقت، تحسینبرانگیزه. اما گاهی اوقات این فرایند زمانبره و نیاز به صبر بیشتر داره. یک راه دیگه که ممکنه کمک کنه، اینه که به خودت زمان بدی و به خودت اجازه بدی که احساساتت رو تجربه کنی. اغلب زمانها، تلاش برای فراموش کردن یک عشق قدیمی ممکنه باعث افزایش احساسات منفی و اضطراب بشه. به جای اینکه تلاش کنی که این احساسات رو فراموش کنی، بهتره که به آنها توجه کنی و اجازه بدی که از خودت بگذرن. این کمک میکنه که احساساتت رو به طور کامل تجربه کنی و به تدریج ازشون رها بشی. همچنین، ممکنه با مراجعه به یک مشاور یا روانشناس، بهتر بتونی با این احساسات کنار بیای و راههای موثرتری برای مدیریت اونها پیدا کنی. همچنین، به یاد داشته باش که هیچ کس در یک شبه نمیتونه یک عشق قدیمی رو فراموش کنه، اما با زمان و تلاش مداوم، این احساسات کمتر و کمتر میشه.
خواستم بگم یک شبه نه چهارسال طول کشیده برام، ولی یادم افتاد حسی که دارمو حتی خیلی از ادما نمیتونن بپذیرن چه برسه به هوش مصنوعی. اصلا چرا فکر کردم میتونه گزینه مناسبی برای درد ودل کردن باشه؟
پ.ن. از حسی که گفتم رد شدم...فقط خاستم باشه و اینجا بمونه. دل تنگ شدن طبیعیه چون خاطرات دیرتر از ادما فراموش و پاک میشن...مهم اینه که مقطعیه و خورشید خیلی زود به آسمون ابری چشمک میزنه