real mahan·۱ ماه پیشسه هفته بعدترسه هفته ای که گذشت خیلی سخت بود. راحت نتونستم خودمو تو ازمایشگاه راحت نشون بدم و این باعث معذب شدن خودم و ده نفر دیگه ای که تو ازمایشگاهن…
real mahan·۲ ماه پیشپنج سالگیشازده کوچولوی من سلامامروز نبودنت پنج ساله شد. باورت میشود پنج سال از آخرین دیدار گذشته و برای من هنوز تازه است.انگار که همین حالا قصد رفتن…
real mahan·۲ ماه پیشنامه 1شازده کوچولوی من سلام.قرار نبود به این زودیا برات بنویسم. یعنی میخاستم صبر کنم تا پنجم مهر بشه و برات از پنج سالگی نبودت بنویسم...بنویسم ا…
real mahan·۳ ماه پیشمسیر پنج سالهدرست پنج سال پیش پر بودم از شک و تردید...خسته بودم از نامعلوم بودن اخر راه و از برچسبی که مدام به پیشانی زندگی ام میخورد...برچسبی به نام کا…
real mahan·۳ ماه پیشتعلق نداشتنبالاخره بعد از دو ماه و نیم به خانه برگشتم...منظورم از خانه همان اتاق 12 متری پانسیون است که ادم را یاد اتاق های اجاره ای میان جاده می اندا…
real mahan·۶ ماه پیشکمی درد ودل با سایدرتو سایدر تایپ کردم...هنوز دلم براش تنگ میشه و نمیدونم باید چیکار کنم.برام نوشت این حس خیلی سخته. اما بهترین راه برای فراموش کردن یک شخص، ای…
real mahan·۱۰ ماه پیشآدامسی که دیگه شیرین نبوددرست چهارساعت از بیکار شدنم میگذره...اسمش استعفا بود یا اخراج نمیدونم ولی احساسی دارم که هر آن ممکنه تموم منو ببلعه و داخل خودش بکشه ...درس…
real mahan·۱ سال پیشماهان کنکوری میشودپدرم مدام پز دکتر بودن دخترش را میدهد...اشتباه نکنید من نه... پز خواهرم که سه سالی میشود دکتری قبول شده و هر بار یاداوری اش ذوق را به چشمان…
real mahan·۱ سال پیشچند برگ از دفتری که شروع شددوازده شهریور هزار و چهارصد و دوامروز خداحافظی دردناکی با لیست سریال ها و فیلم های مورد علاقه ام داشتم. لیست امسال را دوباره مرور کردم و دو…
real mahan·۱ سال پیشچهارسالگیبیا و برایم داستانی تعریف کن... داستانی که نقش اول آن دخترکی شبیه به من باشد.داستانی که از دوست داشتنمان شروع و با عادت کردنمان کامل شود...…