گفتم مگر در گوش تو نجوا کنم دل را
زین ماجرا دل در دلت منزل کنم اینجا
اما تو در چشمان من خانه نمیکردی
گفتی رو من هم میخورم با دیگری مِی را
رفتم که تا دیدار تو شرط ابد باشد
این دل به شوق دیدنت تا دهر به گِل باشد
بی تو تمام راه با من ناجوانمرد است
هر خنجری با من به سان طرح لبخند است
دیدار تو ای ماه با ما حل مشکل بود
این هم برای قلب ما رَدی به ساحل بود
دریا و موجش بُرد هر چه نام دل را داشت
من ماندم و قلبی که روی ماه را کم داشت...
1398/01/16