داستان جذاب نبوغ
بسیاری استدلال کرده اند که همه با پتانسیل برابر متولد می شوند. با این حال، برخی از افراد هستند که به نظر می رسد سطحی از توانایی یا مهارت دارند که باورها را به چالش می کشد. این افراد معمولا ویژگی های یک نابغه را به نمایش می گذارند. نابغه به فردی گفته می شود که دارای عملکرد فکری یا خلاقیت قابل توجه یا توانایی طبیعی دیگر باشد. برخی از شخصیتهای تاریخی و عمومی وجود دارند که به عنوان نابغه شناخته میشوند، از جمله آلبرت انیشتین، که سهم زیادی در زمینه فیزیک داشته است. برای مدت طولانی، درک روانشناسی نبوغ در جریان بود؛ با این باور عمومی که درک قوی از ذهن و نحوه عملکرد آن برای کسانی که می خواهند به پتانسیل کامل خود دست یابند ضروری است. فیلسوفان برجسته ای مانند افلاطون و ارسطو نیز قرن ها پیش به این نظریه پرداختند و اظهار داشتند که ظرفیت یک فرد برای استدلال و درک محیط خود، کلید دستیابی به عظمت است.
بنابراین، دقیقا چه چیزی یک نابغه را می سازد؟ و چه ویژگی های مشترکی دارند؟ برای پی بردن به این موضوع، ما نگاهی عمیق به نابغه ها می اندازیم، از جمله سه چهره آشنا که به طور گسترده به عنوان برجسته ترین متفکران تاریخ در نظر گرفته می شوند.
آلبرت انیشتین
انیشتین از سنین پایین به فیزیک علاقه داشت. او از سن پنج سالگی، مجذوب نیروهای نامرئیای شد که سوزن قطبنمای وی را حرکت میدادند و این منجر به جستوجوی دائمی او برای توضیح این نیروهای نامرئی شد. او در سن ۱۲ سالگی، بهطور خودآموز هندسه را یاد گرفت. برای مطالعه، از کتاب درسیای که آن را «کتاب مقدس هندسه» و «معجزه دوم» مینامید، استفاده میکرد. او نزد معلمانش شاگرد محبوبی نبود. یکی از معلمان در مدرسه لوتپولد در مونیخ (که انیشتین آموزشهای اولیه خود را در آنجا دیده بود)، به او گفته بود که هیچ آینده درخشانی در انتظارش نخواهد بود. انیشتین ویولن مینواخت. در سن پنج سالگی، مادرش او را در کلاس ویولن ثبتنام کرد. در ابتدا، او از نواختن آن لذت نمیبرد، اما پس از آشنایی با موتسارت، به این هنر علاقهمند شد و تا اواخر عمر به نواختن آن ادامه داد. او اولین مقاله علمی خود را در سن ۱۶ سالگی نوشت.
تعداد کمی از شخصیت های تاریخی جوهر نبوغ را به آسانی آلبرت انیشتین درک می کنند. این فیزیکدان آلمانی الاصل به تنهایی علم را در قرن بیستم بازتعریف کرد و از جمله نظریه نسبیت را توسعه داد که همچنان یکی از ارکان فیزیک مدرن است. انیشتین جوهر نبوغ را به تصویر می کشد. او که در ابتدا از سوی همسالانش با شک و تردید نگاه می شد، ریسک کرد و سوالاتی پرسید که هیچ کس حتی به آن فکر نکرده بود - اساساً درک ما از جهان را برای همیشه تغییر داد.
لئوناردو داوینچی
لئوناردو داوینچی، یکی از افرادی بود که نقش مهمی در به وجود آمدن عصر کلاسیک رنسانس داشت. او در زمینه هنر و علم اقدامات بسیار بزرگی انجام داد و درگیر نوآوری های زیادی در ریاضی، موسیقی، ستاره شناسی و کارتوگرافی بود.
برخی معتقدند که روز تولد لئوناردو داوینچی را باید روز جهانی خلاقیت و نوآوری نامید تا در این روز مردم تشویق شوند که نگاهی عمیق تر داشته باشند و بتوانند خلاقیت درونی خود را کشف کرده و آن را به کار بیاندازند. لئوناردو داوینچی یک هنرمند و مهندس رنسانسی بود که به دلیل نقاشی های بی نظیرش، مانند:مونالیزا و ساخت ماشین پرنده معروف شده بود.
لئوناردو داوینچی ممکن است بیشتر برای آثار هنری نمادینی مانند مونالیزا و کلیسای سیستین شناخته شود، اما این چندگانه ایتالیایی، برای بسیاری، نابغه نهایی است. داوینچی که تقریباً در همه چیزهایی که به آن دست می زد استعداد داشت، اساس تفکر معاصر را که ما می شناسیم ایجاد کرد - تأثیر گذاشتن بر برخی از برجسته ترین نوابغ تاریخ، از جمله شکسپیر و انیشتین.
چیزی که لئوناردو داوینچی را در میان نوابغ دیگرش منحصر به فرد می کند، درک بالای او از مفاهیم و فرآیندهای بسیار فراتر از زمان خود است. انبوهی از دفترچه های داوینچی در طول قرنها کشف شده اند که هر کدام مملو از نثر نظری و نمودارهای پیچیده - از جراحیهای پزشکی گرفته تا پرواز انسان – بود.
ویلیام شکسپیر
ویلیام شکسپیر در کودکی دوران فعال و پرجنبوجوشی را سپری کرد. بازی و سرگرمی، شوخطبعی و بذلهگویی از همان دوران از خصوصیات برجسته او بهشمار میآمد. این حس طنز و لطیفهگویی او، بعدها نقش بسزایی در تولید نمایشنامهها و همچنین آثار او داشت. ویژگی که سبب جلب توجهات فراوانی به سوی او گشت. موفقیتی که تا حد زیادی مدیون این حس فوقالعاده و بازیگوشی دوران کودکی است.
ویلیام شکسپیر دوران تحصیل خود را در «مدرسه گرامر استراسفورد» آغاز نمود. فراگیری زبان لاتین و یونانی از جمله اقدامات او در زمان تحصیل محسوب میشود. شکسپیر نتوانست مدارج عالی را در کمبریج و یا آکسفورد طی نماید. در این زمان اوضاع مالی پدر چندان مساعد نبود و ویلیام تصمیم گرفت تا کمک خرج خانواده باشد. در این راه نیز به دنبال شغلی مناسب بود. علاقه شدید و استعداد او در ادبیات در همان زمان خود را نشان داد.
نمی توان از سهم ویلیام شکسپیر در فرهنگ، ادبیات، فلسفه و زبان انگلیسی اغراق کرد. شحصیت محبوب انگلستان چند سال نوری از هم عصرانش جلوتر بود و آثار او همچنان بر نویسندگان، هنرمندان و فیلسوفان در قرن بیست و یکم تأثیر مستقیم دارد. شکسپیر مانند سایر نوابغ استعداد ذاتی فکری داشت. به ندرت می توان چنین مهارت هایی را آموزش داد، به ویژه در قرن شانزدهم، زمانی که بسیاری از مردم نمی توانستند بخوانند یا بنویسند، چه رسد به تعریف مجدد ادبیات انگلیسی برای هزاره آینده.
داستان جذاب نبوغ
در کتاب اوج - چگونه همه ما میتوانیم به چیزهای خارق العاده ای دست پیدا کنیم، آندرس اریکسون فقید داستان سه دختر پولگار به نامهای ژوزسا، سوفیا و جودیت از مجارستان را روایت می کند که با کمک آموزشی و راهنمایی مادر و پدرشان دنیای شطرنج را زیر و رو کردند. قبل از دختران پولگار، شطرنج یک ورزش مناسب برای ذهن مردان در نظر گرفته می شد. زنان شهروند درجه دو بودند. لازلو پولگار و همسرش کلارا که به نظریه خلاقیت خود مسلح شده بودند، به دنبال اثبات این بودند که هر کودکی، چه مرد و چه زن، می تواند نابغه شود.
آنها بعد از ازدواج به مجارستان نقل مکان کردند و در آنجا صاحب سه دختر شدند و به این فکر کردند که در چه حوزه ای می توانند فرزندان خود را تربیت کنند. در مورد زبان ها، ریاضیات و چندین رشته دیگر بحث کردند، اما روی شطرنج - یک رشته تحت تسلط مردان - که شاید وظیفه آنها را چالش برانگیزتر می کرد تمرکز کردند.
لازلو قبل از اینکه با کلارا ملاقات کند، کتابی با عنوان نابغه خود را پرورش دهید نوشت، جایی که او نظریه های خود را بر اساس مطالعه خود بر روی صدها نابغه خلاق مانند انیشتین و سقراط بیان کرد. او در این کتاب میگوید: «نابغه مساوی است با کار و شرایط مناسب؛ نابغه ساخته میشود، متولد نمی شود» و به درستی فرضیه اش متقاعد شد. لازلو پولگار نوشت: "وقتی به داستان های زندگی نابغه ها نگاه کردم، متوجه همین موضوع شدم. همه آنها از سن بسیار پایین شروع کردند و به شدت مطالعه کردند." بنابراین، لازلو و کلارا با روش، تجهیزات، مواد و سوژه های خود، کار مادامالعمر خود را آغاز کردند.
مردان قرن ها بر دنیای شطرنج تسلط داشتند، اما دختران پولگار در شرف تغییر بودند. در سال 1973 در سن چهار سالگی، ژوزسا در اولین مسابقه خود پیروز شد و تا پانزده سالگی به عنوان یکی از برترین شطرنج بازان زن در جهان شناخته شد. بعداً او اولین زنی بود که عنوان استاد بزرگ را از طریق همان مسیری که همه برندگان مرد قبلی باید طی کنند به او اعطا شد.
دختر سوم جودیت، در سن پانزده سالگی استاد بزرگ شد و او را جوانترین فردی کرد که تا به حال این نشان را دریافت کرده است. دختر وسطی، سوفیا، اگرچه امتیاز کافی برای کسب این جایزه را به دست آورد، اما هرگز مقام استاد بزرگ به او اعطا نشد که برخی معتقد بودند به دلایل سیاسی بوده است. با این حال، دستاوردهای او چشمگیر بود، زیرا در رده ششم بهترین شطرنج باز زن جهان قرار گرفت.
سطح غوطه ور شدن دختران در بازی شدید بود. ظاهراً یک بار در اواخر شب، لازلو دخترش سوفیا را در حمام با صفحه شطرنج روی زانوهایش پیدا کرد. به او گفت که قطعات را به حال خود رها کند و به رختخواب برگردد. او ظاهراً پاسخ داد: "بابا، آنها من را تنها نمی گذارند". او و خواهرانش متعهد شده بودند و به این بازی علاقه داشتند. امیدواریم از این غواصی عمیق در مورد آنچه که نوابغ را تحریک می کند لذت برده باشید.
روانشناسی نویسندگی - درک جنبه های شناختی، عاطفی و رفتاری نویسنده
چگونه توانایی نوشتن خود را تقویت کنید
مدیتیشن و تاثیر آن در روان آدمی