چرا می نویسیم؟
چگونه با نوشتن ارتباط برقرار می کنیم؟
نوشتن چگونه می تواند برای ذهن ما مفید باشد؟
روانشناسی نویسندگی با روانشناسی نوشتن متفاوت است. این در مورد خودمان است.
هنگام نوشتن ما چه تحولاتی پیدا می کنیم؟
روانشناسی نویسندگی در درک جنبه های شناختی، عاطفی و رفتاری یک نویسنده عمیق تر می شود.
برای اینکه به طور کامل درک کنیم که در ذهن ما در نوشتن چه می گذرد، چند عامل کلیدی روانشناختی در ذهن یک نویسنده را با هم مرور می کنیم.
خلاقیت
نوشتن به ما این امکان را می دهد که ایده بسازیم، افکارمان را بیان کنیم و در درون خود احساس انعطاف بیشتری داشته باشیم.
خلاقیت همه از ذهن و علاقه خود ما سرچشمه می گیرد.
خلاقیت اغلب تحت تأثیر عوامل خاصی مانند محیط، ویژگی های شخصیتی و احساسات ماست.
خلاقیت چیزی است که ما در نوشته هایمان بیان می کنیم.
این اغلب به گسترش ذهنیت ما به سطوح جدیدی از تخیل کمک می کند.
انگیزه
داشتن انگیزه هنگام نوشتن بسیار مهم است.
ما باید از خود سوال کنیم که "آیا برای بیان شخصی یا موفقیت کاری می نویسیم؟"
انگیزه اغلب بر تعهد، تلاش و پشتکاری که در نوشتن انجام می دهیم تأثیر می گذارد. این به ما این امکان را می دهد که در این فرآیند اشتیاق بیشتری پیدا کنیم.
خودکارآمدی
با خودکارآمدی، به کاری که انجام میدهیم اطمینان پیدا می کنیم. ما باید اعتقاد به نوشتن موثر داشته باشیم.
همچنین در مورد ارزشی که برای دیگران به ارمغان می آوریم خودمان باید باور داشته باشیم.
هر چه بیشتر انگیزه و خودکارآمدی داشته باشیم، بیشتر به عنوان نویسنده رشد خواهیم کرد.
بیان عاطفی
نوشتن مظهر بیان احساسی است. این اغلب می تواند رهایی احساسات و کاهش استرس باشد.
بعلاوه، همانطور که می نویسیم، به ما امکان می دهد احساسات خود را کشف و پردازش کنیم.
نوشتن راهی برای آوردن عواطف و احساسات خود بر روی یک صفحه کاغذ است، در حالی که میتوانیم افکار و تخیل خود را گسترش دهیم.
ممکن است چیزی وجود داشته باشد که ما واقعاً نتوانیم در اعمال دنیای واقعی بیان کنیم، با این حال، ما توانایی بیان بیشتر از طریق نوشتن را داریم. نوشتن را به عنوان یک فرار عاطفی از دنیای واقعی در نظر بگیرید که اجازه می دهد ذهنیت ما آزاد باشد.
هویت
شیوه ای که ما خودمان را به عنوان نویسنده می بینیم می تواند تأثیر بسزایی در هویت، انگیزه و عزت نفس ما داشته باشد.
ما از طریق هنر نویسندگی می دانیم که چه چیزی ما را راضی می کند. هرچه بیشتر هویت یک نویسنده مثبت را توسعه دهیم، در درازمدت بیشتر از آن لذت خواهیم برد.
نوشتن چیزی بیش از یک سرگرمی است، این چیزی است که ما هستیم. داشتن این نوع طرز فکر نه تنها به ما کمک می کند نویسنده بهتری شویم، بلکه تاثیر مثبتی که می توانیم برای دیگران داشته باشیم را درک کنیم.
ریتم و جریان
هیچ احساسی بهتر از داشتن حالت «ریتم و جریان» خودمان در نوشتن نیست. نوشتن شکوفایی جریان فکر ماست.
همانطور که کلماتی را که می نویسیم پردازش می کنیم، نوشتن حتی بیشتر برای ما لذت بخش تر است. این به ما کمک می کند تا احساس بهره وری بیشتری داشته باشیم و ذهنیت خود را در حالت فعال حفظ کنیم.
آیا تا به حال این احساس را داشته اید که بخواهید بیشتر و بیشتر برای موضوع خود زمان بگذارید؟
این فقط به این معنی است که ما در عین لذت بردن از روند، ریتم و جریان خود را پیدا می کنیم.
همیشه هر نوشته ای را به عنوان پله ای برای عظمت تصور کنید.
بسیاری از ما اهداف متفاوتی از نوشتههایمان داریم. داشتن ریتم و جریان در نوشتن می تواند به ما کمک کند در درازمدت به جایی که می خواهیم نوشته خود را ببریم، حرکت کنیم.
ویرایش و تجدید نظر
بسیاری از ما میدانیم که بازنگری و تغییر مداوم از ویژگیهای زندگی فعال است. در نوشتن زندگی فعال را حس می کنیم.
طرز فکر ما هنگام نوشتن تمایل به نقد و تجدید نظر در کارمان است. این اغلب به بهبود ارزیابی خود و رشد مداوم کمک می کند.
ما هرگز نباید اشتباهات خود را منفی تلقی کنیم، بلکه باید آنها را تجدید نظر کنیم و از آنها درس بگیریم. درک کنید که اگر ناقص باشد اشکالی ندارد. این ما هستیم که اصلاح می کنیم. علاوه بر این، تشخیص و بهبود در جهت حقیقت از طریق هنر نویسندگی بسیار مهم است.
آگاهی مخاطب
روانشناسی نویسندگی در نظر گرفتن ذهنیت و انتظارات مخاطب است. برای نویسندگانی که میخواهند نوشتههای خود را به صورت عمومی به اشتراک بگذارند، همه چیز در مورد داشتن توانایی درک پیشینه، دانش و علاقه خواننده به منظور یافتن ارتباطات و هم اندیشان بیشتر است. همیشه در پی یافتن قبیله خود باشید.
ما به عنوان یک نویسنده باید تجزیه و تحلیل کنیم که مخاطبانمان چه چیزی را در نوشته ما خواهانند. هرچه بیشتر مخاطبان خود را تجزیه و تحلیل کنیم، بهبودهای نوشتاری بیشتری برای خود و نوشتن برای دیگران خواهیم یافت.
یکی از چیزهایی که بسیار مفید است این است که خود را به جای خواننده قرار دهیم. از خودمان بپرسیم: "هنگام خواندن یک متن چه چیزی بیشتر توجه ما را جلب می کند؟" یا "چه نوع موضوعات اصلی و فرعی برای من ارزش بیشتری دارد؟"
ما باید به طور مداوم از مخاطبان خود آگاه باشیم؛ به این ترتیب می توانیم رشد مداوم نوشتار خود را مشاهده کنیم.
کمال گرایی
هنگام تلاش برای کمال، اغلب می توان آن را به عنوان یک "شمشیر دو لبه" دید.
کمال می تواند منجر به بهترین کیفیت کار ممکن شود. با این حال، می تواند به انتقاد از خود و به تعویق انداختن مداوم منجر شود.
مهمترین کاری که باید در نقش نویسنده کمال گرا انجام دهیم، یافتن تعادل است. این در مورد متعادل کردن کیفیت کار ما است، در حالی که انتظارات واقع بینانه نیز داریم.
ما باید با نوع کاری که انجام می دهیم واقعگرا باشیم، در غیر این صورت کیفیت کاری خوبی نخواهیم داشت. درک کمال گرایی به عنوان راهی برای بهتر کردن نوشتارمان برای خوانندگان مهم است.
خلاصه
به طور کلی، روانشناسی نوشتن با روانشناسی نویسندگی متفاوت است. دومی در مورد درک تأثیر ذهنی و عاطفی است که ما بر خود و دیگران می گذاریم. نوشتن بین ذهن نویسنده و کلمات نوشته شده ارزش، انگیزه، شجاعت، خودباوری و رشد می آورد. هر چه بیشتر این عوامل روانی را بررسی کنیم، مهارت های نوشتاری خود را به سطوح جدیدی ارتقا خواهیم داد.
خود را در نوشته های خود ببینید. هر روز بالبداهه چیزی بنویسید و در نوشته های خود اندیشه کنید.
ریسک های حساب شده: پیشرفت حرفه ای خود را ارتقاء دهید
علوم اعصاب شناختی پاسخ می دهد: مغز چگونه یاد می گیرد؟