ویرگول
ورودثبت نام
سید مهدار بنی هاشمی
سید مهدار بنی هاشمی
خواندن ۱ دقیقه·۱ سال پیش

معشوق سیمین رویِ نیک اندام

یادم هست

پنجشنبه هایم

برای شعر بود

پس

سلامٌ علیکم

حالتان چوون است؟

خوبید؟

یا نه؟

گرمای تیر

چون تیری

نشسته بر جانتان

زخمی و خونین

به دنبال پناهی هستید

از عشق

جایی که

معشوق سیمین رویِ

نیک اندامِ

ماه سیما

با شرابی دلنواز و دلکش و سکرآورد

شرابی از بهشت

آید به بالینت

ببوسد پیشانی و لب ها

عطر او مست گرداند

جان و تن

باشد جان افزا و گرمای وجودش

بخشکاند گرمای ملال آورِ تیر ماهی را

بگیرد دستت را

معشوق را می گویم

روید با هم عرش اعلی را

بگردید و بخندید و حالت خوب باشد دیگر

لبخند بیاید

بنشیند

بر لبانت

غم را

غصه را

بدی ها را

بِروبَد

تو مانی و عطر آبشار گیسوانش

تو مانی و شهد بی همتای لبانش

دگر گرما بد است آیا؟

وقتی او هست در کنارت

دست در دستت

در آغوشت

میوه های بهشتی در کنارت

چه میخواهی دگر؟

بهشت برین گوارایت

نوش جانت

عید قربان است امروز، راستی، جانا

کجایی ای یار؟

که قربانی کنم

هزاران شعر را به پایت

که مانی دور از

چشم زخمِ دشمنانت

بمانی سالم و آرام در کنارم

تا ابد

تا آغوش خدا

صدرالمنتهی جانم


سید مهدار بنی هاشمی

08تیر1402

اگر شعرهای بیشتری می خواهید از من بخوانید روی لینک زیر بزنید:

https://virgool.io/@mahdarname/list/qej4bfq6zjn


شعرشعر سپیدشعر نوشعر عاشقانهمعشوق
نویسنده ی رمانهای یک عاشقانه سریع و آتشین و پدر عشق بسوزد - شاعر مجموعه: قشنگترین منحنی سرخ دنیا
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید