سلام دوستان. خب حالتون چطوره؟ امروز روز زیارتی امام رضا علیه السلام بود و من سوار اتوبوسی که نزدیک شرکتمون وامیسته حرمم آخر مسیرشه شدم و دیدم زده صلواتی به خاطر روز زیارتی امام رضا. مام گفتیم خب بریم دیگه. طلبیدن. رفتیم و دعاگوتون بودیم. خب زیاد پر حرفی نکنم که باز شونه درد اینا بشم. و یکی از علل اصلی این کتفکولشونه دردم همین تایپ کردن و ایناس صاب مرده. باشد که رستگار شویم. حالا این گردنبند آرترز مامانمم گم شده. اونو که می بستم خوب بود. هی ی ی ... التماس دعا
این شما و این هم قسمت هجده از فصل دوم رمان یک عاشقانه سریع و آتشین!
برای خواندن قسمت های قبلی رمان یک عاشقانه سریع و آتشین روی لینک زیر بزنید:
https://virgool.io/@mahdarname/list/ko3zhs2uwrdk
برای خواندن رمان طنز پدر عشق بسوزد روی لینک زیر بزنید: