ویرگول
ورودثبت نام
خودشناسی و عرفان
خودشناسی و عرفان
خودشناسی و عرفان
خودشناسی و عرفان
خواندن ۴ دقیقه·۳ سال پیش

روش شناسی عرفانی (1)

روش شناسی عرفانی (1)

۱- شناخت انسان درباره جهان و پدیده هایش و از جمله خود انسان به چند روش متفاوت ممکن می شود:

1-1- شناخت از راه دور که همان شناخت نظری یا تئوریک و استدلالی و صرفاً ذهنی است که اساس شناخت فلسفی است که موضوعات فراوانی دارد.

1-2- شناخت از نزدیک و لمسی و آزمونی و تجربی و حسی است که آنرا شناخت حصولی هم می نامند مثل انواع علوم مدرن همچون فیزیک، شیمی، زیست شناسی و غیره.

1-3- شناخت وجودی که همان شناخت کلان و باطنی و ماهیتی پدیده هاست که انسان بایستی در جایگاه هر چیزی قرار گیرد . این شناخت را شناخت حضوری هم می نامند یا شناخت روحی و هستی شمول.

۲- پس سه روش شناخت داریم که زین پس آنها را با این عناوین مورد بحث قرار میدهیم: شناخت نظری ، شناخت حصولی و شناخت وجودی.

یا شناخت از راه دور ، شناخت از نزدیک و شناخت از درون چیزها . این سه مرتبه از شناخت هم هست و واضح است که شناخت درونی یا وجودی کاملترین شناخت و شناخت کامل است.

۳- شناخت نظری که دورترین نوع شناخت است همان شناخت فلسفی است. شناخت حصولی که شناختی ملموس و برجداره چیزهاست شناخت علمی است . و شناخت از درون که شناخت حضوری است همان شناخت عرفانی می باشد.

۴- شناخت نوع سوم یعنی شناخت حضوری یا وجودی و عرفانی همان هستی شناسی است و شناخت چیزها همانگونه که خود آنها هستند پس باید خلیفه هر چیزی شد تا آنرا دریافت و از درون درک نمود. و این شناختی قلبی یا روحانی هست و مستلزم قدرتی ویژه در انسان است تا انسان بتواند جایگزین جهان شود.

و این همان شناخت عرفانی حاصل از عشق است و لذا این شناخت را میتوان شناخت عاشقانه هم نامید زیرا انسان در مقام عشق است که می تواند در جای چیزی قرار گیرد. و این مقام مستلزم عشق انسان به شناخت جهان است: عشق عرفانی یا شناخت عاشقانه !

۵- در شناخت عاشقانه موضوع مورد شناخت در جایگاه معشوق قرار دارد و انسان عارف هم عاشق است: عاشق شناخت معشوق!

۶- آیا چه چیزی موجب پدید آمدن عشق به جهان در انسان میشود. پس جهان بایستی چیزی قابل پرستش باشد .

7- جهان و پدیده هایش بعنوان معشوق حاصل نگرش توحیدی انسان و جستجوی حق در جهان است و یا جستجوی خداوند در مخلوقاتش . و جهان را آئینه دیدار با خدا و حضور خدا دانستن .

۸- پدیده های جهان به مثابه نشانه های حضور و ظهور خداوند منشأ پیدایش عشق عرفانی و شناخت عاشقانه و وجودی است. و این شناختی قرآنی است زیرا فقط در شناخت شناسی قرآنی است که پدیده های جهان هر یک نشانه و آیه ای از حضور خدایند.

۹- بنابراین فقط شناخت وجودی و عاشقانه را میتوان شناخت قرآنی و توحیدی و اسلامی دانست . علوم قرآنی و عرفانی هم حاصل این شناخت است. این همان شناخت الهی جهان است و چنین عالم و عارفی را متأله نامند به معنای واقعی کلمه . یعنی انسان الهی شده که میتواند همچون خداوند بر جایگاه او در مخلوقاتش قرار گیرد و آنها را بشناسد. عرفان یعنی همین.

۱۰- چون انسان ذاتاً خلیفه خداست پس شناخت وجودی تنها شناخت ویژه انسان است و شناختی انسانی است.

۱۱ - پس انسان برای رسیدن به شناخت وجودی و الهی جهان بایستی توانسته باشد که مقام خلافت اللهی خود را در خود کشف نموده و یافته و شده باشد یعنی خلیفه خدا شده باشد تا بتواند خلیفه جهان و مخلوقاتش شود . چون جهان هستی خلیفه صفات خداست همانطور که انسان هم خليفة ذات خداست . و لذا رسیدن به شناخت وجودی مستلزم قرار گرفتن در ذات چیزهاست تا امکان درک صفات پدید آید.

۱۲- و اما ذات جهان و پدیده هایش خود انسان است پس انسان برای رسیدن به ذات جهان و رسیدن به مقام خلافت جهان و درک علم حضوری و وجودی بایستی در جایگاه وجودی و روحانی و ذاتی خودش قرار گیرد و خودش شود.

۱۳- پس انسان برای رسیدن به جهان و قرار گرفتن برجای آن بایستی به خود برسد و در جای خود قرار گیرد زیرا انسان جایگاه ذات جهان است.

۱۴- هر که خودش شود کل جهان میشود و در جهان است و جهان در اوست. و این مقام خلافت است که حاصل عشق انسان به شناخت خدا در جهان مخلوقات اوست که تنها شناخت توحیدی و قرآنی است.

۱۵- پس بخود رسیدن و در خود نشستن و خود شدن همان راه به جهان رسیدن است و این شاهراه و تنها راه شناخت کامل و وجودی جهان است تنها راه هستی شناسی است.

۱۶- پس این عشق مستلزم درک و باور حضور خدا در جهان است.

از کتاب بارانداز حکمت ص 68

تألیف استاد علی اکبر خانجانی

https://t.me/khodshenasi4/4497

شناختعرفانفلسفهعلمعشق
۱
۰
خودشناسی و عرفان
خودشناسی و عرفان
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید