برای اینکه به بازیکن برتر زمین بازی محتوایمان تبدیل شویم، ابتدا باید بازار گوشه ای که بلاگ و کسب و کار ما
برای آن طراحی می شود را مشخص کنیم.
در اصل، بازار گوشه منتظر راه حلی برای مشکلات است. مردم به دنبال بهتر شدن هستند واین بهترشدن الزاما
با درآمد بیشتر حاصل نمی شود. بهترشدن می تواند به شکل های زیر نمایان شود:
?توسعه فردی
?تناسب اندام
?غذا
?تامین بودجه یا مسائل مالی شخصی
?مد/زیبایی
?سبک زندگی
?دکور خانه
?سازمان
?مسافرت
?محیط باز/زنده ماندن
چرادربازار گوشه بلاگ می نویسید یاکسب و کار راه می اندازید؟اگر من و شما صادق باشیم، پاسخ خواهیم داد
"به خاطر پول".
اما فراتر از پول، چرا بلاگ ایجاد کرده ایم؟نمی توانیم در خلا، بلاگ درست کنیم.
خب، می توانیم در خلا بلاگ بسازیم ولی اگر راهگشا می بود، اکنون این کتاب را مطالعه نمی کردیم و بیشتر
برای سرگرمی بلاگ می نوشتیم. برای خود یا خانواده می نوشتیم، نه الزاما برای مخاطب.
اما برای کسب درآمد باید با همین بلاگ، مخاطب جذب کنیم.برای همه ما،بلاگ همیشه مخاطب دارد. بازار
گوشه وقتی ساده تر تعریف می شود که مخاطب و موضوع خود را بشناسید. در اینجاست که بحث ارزش
افزوده و هدف بلاگ مطرح می شود و همین موضوع،همه بخش های محتوای تولیدی ما را سامان خواهد
بخشید.
الگوی راه انداز تحول بهترین و کارآمدترین شیوه برای تفکر درباره بلاگ است؛زیرا اگر این گونه فکرکنیم که
مطالبمان صرفا ((محتوا)) نیست، بلکه زمینه ای برای تغییر خاص است، رویکرد بلاگ نویسی ما نیز تغییر
خواهد کرد.
محتوا باید خوانندگان را متحول سازد واین تحول باید ما و مخاطب را به سمت اهداف تعیین شده سوق
دهد.
الگوی راه انداز تحول بر دو موضوع تمرکز دارد:((قبل))که همان وضعیت کنونی خواننده است و((بعد))
که با کمک ما رقم خواهد خورد.
قبل :
تلاش برای دستیابی به اهداف بلاگ نویسی. پریدن از یک رسانه اجتماعی به رسانه اجتماعی دیگر یا
از یک گروه فیس بوکی به گروهی دیگر. خوانندگان نمی دانند زمان و تلاش خود را کجا باید متمرکز
کرد.
سردرگم،بدون سرنخ،تحت فشار.
بعد:
هدف کاملا مشخص وتعریف شده وآگاهی از موضوع افزایش یافته است،بدون اینکه افراداحساس
باید در همه جا حضور داشته باشند.
مسلط ، طوری که انگار هر روز پیشرفت می کنند.
محتوای خود را نوعی سطل در نظر بگیریم.
هر گروه محتوا یک سطل است. باید هفت سطل محتوایی داشته باشیم. گروه های محتوایی یا
سطل ها از پیام کلی بلاگ ما پشتیبانی می کنند و در هر گروه،زیرگروه و موضوع های متنوع داریم.
مثال:بلاگ مخصوص مادران یا فرزندپروری راه اندازی کرده ایم و هدفمان کمک به کاهش استرس والدین
و تربیت فرزندان بااعتمادبه نفس است،گروه های محتوایی ما می توانند به این ترتیب باشند:سامان دهی،
برنامه درسی و تربیت.
برای اینکه محتوایمان به جایگاه مناسب نزدمخاطب دست یابد،بایدمخاطب را متقاعدکنیم که ازاوضاعش
بطور دقیق آگاه هستیم:
1)در سطحی مناسب با مخاطب حرف خواهیم زد.
2)برای افرادی که هرگز از محتوای ما لذت نخواهند برد،وقت تلف نخواهیم کرد.
3)برسر موضوع محتوا،دچار سردرگمی نخواهیم شد؛زیرا نیازهای مخاطب را می شناسیم.
به همین دلیل است که باید شخصیت مخاطب خود را پردازش کنیم و شرحی دقیق و مناسب ازخواننده
ایدئال خود به دست آوریم. فراتر از بحث مردم شناسی،باید عوامل روان شناختی و انگیزشی را نیز درک
کنیم.
هشت تمایل غریزی و زیستی را بررسی می کنیم:
?زنده ماندن،لذت بردن از زندگی،امید به زندگی
?لذت بردن از غذا و نوشیدنی
? رهایی از درد و وحشت و خطر
?داشتن شریک جنسی
?داشتن وضعیت مطلوب در زندگی
?برتری،برد،رقابت با دیگران
?مراقبت و حفاظت از آدم های مورد علاقه
?پذیرفته شدن در جامعه
افزون بر این،باید این مفاهیم را هم یاد بگیریم:
?زنده ماندن،لذت بردن از زندگی،امید به زندگی
?لذت بردن از غذا و نوشیدنی
? رهایی از درد و وحشت و خطر
?داشتن شریک جنسی
?داشتن وضعیت مطلوب در زندگی
?برتری،برد،رقابت با دیگران
?مراقبت و حفاظت از آدم های مورد علاقه
?پذیرفته شدن در جامعه
هنگام شناسایی مخاطب مدنظرمان،به این مفاهیم توجه کنیم.
عضو گروه فیس بوکی شویم که اعضای آن ها به طور بالقوه،مخاطبان ایدئال ما را تشکیل می دهند.
وقتی به گروه فیس بوکی پیوستیم،درقسمت ((جستجوی این گروه)) کلمات کلیدی بعدی را با حفظ
گیومه،تایپ کنیم:
?«نیاز به کمک»
?«به شدت نیاز به»
?«مبتدی»
?«سردرگم»
?«پیشنهاد درباره»
?«سوال درباره»
این کاربه مااجازه خواهددادبدون صرف ساعت های متمادی وقت درشبکه های اجتماعی،مشکلات
مخاطب مدنظر خود را شناسایی کنیم.
اگر مخاطبان کنونی ما کم تعداد هستند،بدون معطلی از بلاگمان فراتر برویم و داده جمع اوری کنیم.
به کامنت ها و نظرها در دیگر بلاگ های فعال در بازار مدنظرمان توجه کنیم.از ابزاری نظیرBuzzsumo
استفاده کنیم تا محتوایی را که در فضای ما رواج دارد،پیداکنیم.
در حالت عادی،سیر پیشرفت خواننده به این ترتیب خواهد بود:
محتوای ما مهره ای اصلی استکه خواننده را از مرحله اول به مرحله آخر می رساند.ارائه محتوای مناسب
براساس موقعیت مخاطبمان در سیر پیشرفت به سوی ما،عنصری حیاتی در کمک به این روند است.
غریبه تا خواننده عادی
این فرد ما رانمی شناسد؛بنابراین بایدروی کانال های خارج از بلاگمان،خود و محتوایمان را تبلیغ کنیم.
رسانه اجتماعی گزینه ای آشکار است.
در کنار ارائه پست مهمان ، در پادکست ها شرکت جویید و اسلاید تولید کنیم. این نوع فعالیت ها
خوانندگان رابه سمت سایت ما هدایت می کند.خواننده با مشاهده((دعوت به اقدام))روی تبلیغات
فیس بوک یا مشاهده مطلب انگیزشی روی پینترست، با چند کلیک به سایت ما خواهدرسید. اگر
محتوای فراتر از انتظارات باشد و نوید مطالب بهتر و بیشتر را بدهد ، غریبه ها به خواننده تبدیل
خواهند شد.
خواننده عادی تا مشترک
برای تبدیل کردن خواننده عادی به مشترک،باید اهن ربای سرنخ مناسب ارائه دهیم یا همان طور
که در بازارهای بلاگ می نویسند،باید اشانتیون بدهیم،طوری که خوانندگان نتوانند پیشنهاد ما را
رد کنند.
مشترک تا مشترک فعال و طرف دار
باید مشترک را به مشترک فعال تبدیل کنیم.بلید محتوایی تولیدکنیم که مخاطب را توانمند سازد
و آموزش بدهد.
مشترک فعال و طرف دار تا مبلغ برند و مشتری
باید محتوایی تولید کنیم که با محصولات و خدمات ما همسو باشد.با این کار،مقاومت ها را از
بین خواهیم برد و برای خرید محصولات و خدماتمان،تمایل به وجود خواهیم آورد.
اگر به طور مکرر،محتوای مشابهی را روی گروه های اصلی منتشر می کنید،با همان گروه های
محتوایی شناخته خواهیم شد.سپس،برهمین اساس،اعتبار کسب خواهیم کرد و بلاگ ما به
مرجع موضوع های مد نظرمان تبدیل خواهد شد.
تمایز محتوا عنصری است که ما را از دیگران حاضر در بازار متمایز خواهد کرد. تمایز محتوا ما
و محتوایمان را متفاوت خواهد کرد.این همان عنصری است که باعث جلب توجه مخاطب به
محتوای ما خواهد شد.