navaie vazhe
navaie vazhe
خواندن ۲ دقیقه·۲ سال پیش

راه فراموش شده

از یک نقطه شروع می کنیم بال پرواز میسازیم و گاهی به آغوش زمین بر میگردیم.....

یک دورانی در زندگی همه ما هست که عاشق رفتن در این چند راهرو تو در تو می شویم :

برای تمام قصه های اتمام نیافته
برای تمام قصه های اتمام نیافته

شاید از برای اینکه رساندن به هدف و تمام کردنش در نهایت برایمان حس خوبی دارد از اتمام؛ عدم ناکافی بودن و عدم وجود ابهام....در تمام این سالها؛ رفت و آمد ها و بالا و پایین های زندگی امروز که درگیر پر کردن فرمی شدم که سن میخواست و دیدم سنم در ذهنم با دو سال کمتر ثبت شده انگار این روزها را جز سن رفته به حساب نمی آورد و از نظرش حساب و کتاب این روزها برایمان معنی ندارد......

پر بودن از احساساتی همچون بی طرواتی انرژی های انباشته شده ( چه کسی می گوید انرژی های مثبت توان به اتش کشیدن ندارند؟ ولو اینکه یک حوض آب پر آب هستند و افکار و احساسات منفی جوهره ای برای رنگین کردن)، تحیر، حیرانی،دل باختگی به شرایط ورود به دروازه جسم.... در نهایت بی رمقی و فرار، شوریدگی، بی میلی،پژمردگی، برافروختگی قبل از طوفان، حسرت کارهای نکرده، بی ارادگی و جوایز نقدی دیگر از احساسات هستند که موج میزنند بر ساحل خانواده افکار.... سه-چهار سالی می شود برای دل خود ننوشتم از آن نوشتن ها که فروپاشی حسی نباشد و ادم ها نباشند که بخوانند .....هوووم کلمات رنگ ببازند برای من مرگ تدریجی چیست؟ مرگ تدریجی ام خلاصه می شود در خاموش شدن بارقه امید در حالا ببینیم چی میشه ترس از تمام شدن یک چهارچوب مشخص ...ترسیدن از ندانستن ...اما هوشیاری و تمرین مهارت های یادگرفته شده در این سالها شاید راه نجات بسازد برای پیدا کردن..... به یاد صحبت دوستی افتادم که

میگفت:

- اگه انتخاب کنی یک حس رو نداشته باشی چیه؟

.بی حسی

-منطقیه

.اره بی حسی برام مثل افتادن، غرق شدن و نفهمیدن غرق شدنه با رهایی و سبک بالی فرق داره

خودت چی؟

-ترس، بازدارنده است نمیذاره جلو بری و انتخابم اینه......

.هوووم.

شما انتخابتون نداشتن کدوم حسه؟

قطعه هایی یادگرفته شده از سمفونی کتاب ارتباط بدون خشونت.

احساس بهتری دارم (: همیشه نوشتن مرهمه..... ولی چرا یادم میره این موهبتو؟


احساساتافکارارتباط بدون خشونتشناخت احساسنوشتن
شاید کاغذی بشود آسمان و واژه ها پر پرواز پرنده ی خانواده ی افکار...
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید