سیلی واقعیت ـ قسمت پنجم
گفتیم که قراره به جای «همجوشی» با فکرهامون، ازشون فاصله بگیریم، اگر مفید بودند، نگهشون داریم، و گرنه رهاشون کنیم. اما چطور؟ با نامگذاری، رها کردن (با مهربانی) و لنگر انداختن. شاید متوجه بشید که انجام دادن گام به گام این روشها خیلی عملی نیست. اما حتی یکی از این مراحل هم میتونن خیلی مفید باشن:
اول، نامگذاری. اگر روی فکرها اسم بذاریم، تأثیرشون کمتر میشه. مثلا بگیم «بازم اون سریال ترسناکه!»، «قصه پایان دنیا»، «من میدونم،...»
دوم، رها کردن. دم بگیرید و ریهتون رو پر کنید. سه شماره نگه دارید، بعد آروم بازدم کنید. به این حس رهایی توجه کنین. حالا فکرهای آزاردهنده غیرمفید رو رها کنید.
سوم، مهربانی. فکر کنید یه بچه کوچولو الان درگیر احساساتیه که شما تجربه میکنید. چی بهش میگید؟ همون حرفها رو به کودک درون خودتون بگید. سعی کنید اول بفهمید چه احساسی داره، و بعد بهش اطمینان بدید.
چهارم، لنگر انداختن. پاها رو محکم روی زمین فشار بدید، نفس عمیق بکشید، به 5 تا چیزی که دور و برتون میبینید نگاه کنید. به 5 تا صدا که میتونید بشنوید دقت کنید. این تمرین کمک میکنه به جای درگیرشدن با آینده معلوم، به زمان حال برگردید.
پ. ن.: هر کار دیگهای که حالتون رو خوب میکنه انجام بدید. اگر لازمه طنزهای درپیتی نگاه کنید، اشکالی نداره. این توصیههای موفقیت رو که میگن این روزها توی دورههای آنلاین شرکت کنید و چیز جدید یاد بگیرید، جدی نگیرید. اگر این کارها حالتون رو خوب میکنه، چه بهتر! وگرنه فراموششون کنید.