سلام دوستان عزیز... حالتون خوبه؟
با تاخیر، سال نو رو به همهی ویرگولیا تبریک میگم. امیدوارم امسال برای همهمون سال بهتری باشه :)
همونطور که چند ماه پیش توی پست قبلیم گفتم، امسال پشت کنکور موندم تا برای بار دوم و آخر، برای رسیدن به نتیجهای که میخوام، تلاش کنم. به همین دلیل از مهر 99 به بعد فعالیتی توی ویرگول نداشتم. الان هم فقط به مناسبت یک ساله شدنم در ویرگول این پست رو مینویسم و بعدش تا 11 تیر، این طرفا آفتابی نمیشم:)
بهتره همین اول بگم که این پست، محتوای آموزنده و خاصی نداره و فقط به مناسبت تولد ویرگولیم و گزارش فعالیت سال 99 منتشر شده.
خب آهنگ نسخهی صوتی رو هم پلی کنین و بریم سراغ جشن تولد:)
سال پیش همین موقعها، صبح یازده فروردین 99 بود که تصمیم گرفتم در ویرگول، اکانت بسازم و فرداش هم اولین پستم رو بذارم تا اعلام حضور کنم.
از تابستان 97، به واسطهی کلاسهای مرحله کشوری مسابقات وبلاگنویسی، با ویرگول آشنا شدم و از همون موقع، هر از گاهی به اینجا سر میزدم و بعضی پستها رو میخوندم؛ اما عضو سایت نشده بودم.
در عید 99، به دلیل همزمان شدن کنکور با دورهی قرنطینه و یه سری مشکلات که برام پیش اومده بود، وضعیت روانی جالبی نداشتم. یادمه 10 فروردین، مشغول مطالعه دربارهی تولید محتوا بودم که با چند واسطه از گوگل و ویرگول، یکی از پستهای متین رو خوندم! بعد از خوندن اون پست یه مقدار توی ویرگول چرخیدم و کامنت بعضی پستها رو خوندم و در همین حال، به سرم زد الان که به مقداری استراحت بیشتر نیاز دارم، خیلی خوب میشه اینجا فعالیت کنم.
و اینطوری شد که فردا صبحش، یازده فروردین 99، با یک تصمیم ناگهانی اینجا حساب کاربری ساختم و الان خدمت شما هستم... البته اون اوایل خیلی اصرار داشتم که ناشناس بمونم :)
واقعا از تصمیمم برای فعالیت در ویرگول خوشحالم؛ چون باعث شد اتفاقات خوب زیادی برام بیوفته... اتفاقاتی که بهم کمک زیادی کردن... مخصوصا در اون دورهی سخت و پرفشار قبل از کنکور.
شاید بتونم بگم بهترین اتفاقی که به واسطهی ویرگول برام افتاد، این بود که تونستم با جمعی از هم سن و سالهای خفن و کاردرستم، آشنا شم! هم سن و سالهایی که با جو غالب دهه هشتادیهای خود شاخ پندار ِاینستاگرامی و خیابونی، تفاوت زیادی دارن! واقعا پیدا کردن همچین جمعی از بچههای خوب و فرهیخته که در خیلی مسائل باهاشون اشتراک سلیقه دارم، خودش یه نعمته... بعد از مدتی با چندتاشون به قدری صمیمی شدم که بدون هیچ اغراقی، الان از بهترین دوستهام هستن. برای خودم هم عجیبه که چطور تونستم با کسایی که هنوز از نزدیک ندیدمشون، اینقدر راحت باشم و ارتباط برقرار کنم...
خیلی وقتها، حال خوبم رو فقط به همین دوستای خوبم مدیون بودم و هستم. غیر از این، چیزای زیادی ازشون یادگرفتم... از همین تریبون باید بگم: «دمتون حسابی گرم :)». حالا اینجا اسمشون رو نمیارم که ریا نشه ;-d
به غیر از دوستای خوبی که پیدا کردم، تونستم با افرادی مثل آذرخش خان، آقا دست انداز، آقا علیرضا، آقا بهنام و بقیهی بزرگترهای ویرگول که نیازی به تعریف ازشون نیست، همصحبت باشم. واقعا همین، برام افتخار بزرگیه. هر کسی نمیتونه با این عزیزان، هم صحبت باشه تا کلی مطلب ازشون یاد بگیره و حتی بتونه خودش رو یه دوست کوچکتر اونها بدونه... خیلی خیلی قدردان این فرصت هستم و بابتش خوشحالم :)
و درنهایت، خودِ نوشتن و تولید محتوا در ویرگول، برام تجربهی تازه و عجیبی بود؛ چون باعث میشد برای پیدا کردن ایده، با دید متفاوتی به اطرافم نگاه کنم... باعث میشد برای نوشتن و ساختاربندی نقدهای سینمایی، کلی فکر کنم که فعالیت ذهنی بسیار خوبیه...
نوشتن در ویرگول، بهم اعتماد به نفس بیشتری داد تا از اظهار نظر، کمتر خجالت بکشم... باعث شد در زمینههای مرتبط با پستهام، بیشتر مطالعه کنم و سطح اطلاعاتم رو بالا ببرم. به خاطر همین، خیلی مشتاقم تا دوباره شروع به نوشتن کنم کنم و مطمئنم بعد از کنکور، بر میگردم :)
ویرگول طبق رسم هرسالش، یه ویدئو از آمار فعالیت کاربران، درست کرده. خودم از اون آدمهایی هستم که به آمار و اعداد علاقهی زیادی دارم و بهشون اهمیت میدم. الان که آمار سالیانهی ویرگولم رو دیدم، کلی کیف کردم D=
نمیخواستم این ویدئو و گزارش رو در قالبی تکراری و معمولی، باهاتون به اشتراک بذارم... به خاطر همین، با پست تولدم ترکیبش کردم و متن رو از خودم نوشتم.
*اگه ویدئو براتون باز نمیشه، به این صفحهی آپارات سر بزنین:
وقتی ویدئوی گزارش سالیانه ویرگولم رو دیدم، این شکلی بودم:
خلاصه... سالی که گذشت، برای اکثرمون سال خوبی نبود... به خاطر همین، میتونم بگم بهترین اتفاقی که در سال 99 برام افتاد، ویرگولی شدنم و پیدا کردن دوستای جدید و خوبم بود :)
از همهی عزیزانی که توی این مدت برام کامنت گذاشتن ولی من نتونستم کامنتشون رو ببینم و جواب بدم عذر میخوام. اولین کارم بعد از کنکور، جواب دادن به کامنتهای اینجاس :)
و همچنین از دوستان خوبم که نتونستم پستهاشون رو بخونم، معذرت میخوام. هربار که توی شش ماه گذشته به ویرگول سر زدم، دلم خیلی برای نوشتن و خوندن توی اینجا تنگ شده... بیصبرانه منتظرم برگردم ;)
بعضی دوستان هم، بنده رو آنفالو کردن؛ که حق دارن... صفحهای که تار عنکبوت بسته (!)، ارزش دنبال کردن نداره... ولی خب تا سه ماه دیگه میام و تار عنکبوتها رو پاک میکنم :) و درضمن از ویرگولیهای عزیزی که با وجود فعال نبودن موقتی صفحهام، کماکان همراهم موندن، خیلی ممنونم. شرمندم کردین.
هنوز کلی حرف دارم... ولی بیشتر از این طولانیش نمیکنم...
مشتاقانه منتظرم اگر شما باهام صحبتی دارین، به عنوان کادوی تولد، توی کامنتها برام بنویسین :)
دو دقیقه و نیم، از تکنوازی پیانوی آرامش بخش آی دی لذت ببریم :)
- امیدوارم همیشه، شاد و سلامت باشین ;) -
پ.ن1: حس میکنم جَو کلی کاربرای ویرگول تغییر کرده... و راستش، فضای جدید، زیاد به دلم ننشست :( با چندتا از بچههای قدیمیتر که صحبت میکردم، اکثرشون گفتن به خاطر همین تغییر فضا دیگه رغبت چندانی به نوشتن و فعالیت کردن توی ویرگول ندارن... حالا بگذریم... امیدوارم ما قدیمیترها تنبلی رو بذاریم کنار و بتونیم دوباره فضای اینجا رو مثل قبل کنیم ;)
پ.ن2: میدونم که کاربرد نسخه صوتی، گذاشتن آهنگ بیکلام نیست ولی میشه ازش برای این کار هم استفاده کرد... آهنگِ نسخه صوتی رو چند روز پیش، آقا علیرضای عزیز بهم معرفی کرد. دستش درد نکنه :) امیدوارم ازش خوشتون بیاد و بهتون حال خوب و خوشحالی رو منتقل کرده باشه.
پ.ن3: اههم اهمم... کادوی تولد نشه فراموش :))