manna.ghsasabiyan·۳ سال پیشلبخندتو که میخندیدرخت ها شکوفه میدنغنچه ی گل ها باز میشنتو که میخندیغصه ها تموم میشنقصه ها شروع میشندتو که میخندیکلمه ها راه میرن دست های همدیگر…
manna.ghsasabiyan·۳ سال پیشعشق جانمگم گشتم در ثانیه هادر دنیای زمان گم گشتم در ثانیه ای که متعلق باشی به مندنیای عاشقانه قصه ی هزارویک شب استقصه ای که نگاهمان به عشق متفاوت ا…
manna.ghsasabiyanدرعتیقه فروشی احساسات·۳ سال پیشعشقآمدی تا قصه ی مرا در سرزمین دوست داشتنت آغاز کنیتو پادشاهی کنی و من ملکه ی تو باشم.آمدیتا شب شعر عاشقانه داشته باشم که برایم غزل بی انتها…
manna.ghsasabiyan·۳ سال پیشعشقاو که می آید زندگی در نگاهش معنا میشودکلمات در کنار هم برای معنا شدن به صف میشوند، او که دستش در دستانت قفل کندصبر معنای عشق میدهد بخش…