دوستم داشته باش، اگر مایل بودی
ولی اگر دوستم داشتی
نه با استعاره انجم و شمس و قمر
نه با کلام عاشقانه اشعار قدیم
و برای ابراز عمق احساساتت
به من
چیزهایی مثل الماس و یاقوت کبود نده لطفا!
مرا همینجا، زمینی دوست بدار
ستارگان و عالم خیال را همان جا که هستند رها کن
جادوی هر چیز را ببین
چیزهایی که به هزاران طریق مختلف زندگیمان را پربار میسازند
و من را
مانند چیزهای معمولی دوست داشته باش
مثل کمدی باش، آماده و محکم
چیزهای ظریفی که به تن میکنم را نگهدار
پر از چیزهایی باش که دوست دارم تنم را با آنها بپوشانم
ابریشم و کتان پیشکشام کن
چیزهایی که هر روز و شب در آن احساس راحتی دارم.
جایی باش که گنجها، رازها و یادگارهایم را در آن پنهان کنم
بعد وقتی کسی آن دور و بر نبود
بیایم و آنها را کشف کنم.
مثل تمام چیزهای معمولی که زندگیام را راحتی بخشیدند،
برایم آسودگیخاطر بیاور
من را مانند چیزهای سفت و سخت
که زمان زیادی عمر میکنند حتی وقتی کمی میشکنند،
دوست بدار
مرا به طرز عادی دوست داشته باش
ناقص و آسیبپذیر
من نیز تو را در هرآنچه نفس میکشم
دوست خواهم داشت.
شاعر: آنا برسلین
مترجم: ماریه کریمی