ویرگول
ورودثبت نام
مدرسه کسب و کار آیا | AYA business school
مدرسه کسب و کار آیا | AYA business school
خواندن ۴ دقیقه·۵ سال پیش

4 بهانه اصلی برای شکست خوردن

در زندگی همه انسان ها دو عمل وجود دارد: بهانه ها و عملکرد ها. تصمیم با شماست که کدام یک از این امور را انجام و کدام یک را انجام ندهید. بر اساس این اعمال دو شیوه فکری کاملا متفاوت و جدا از هم وجود دارد که تنها یکی از آن ها در نهایت با موفقیت انجام می شود. اولین شیوه فکری، شیوه فکری افراد درونگراست یعنی افرادی که متمایل به عمل کردن هستند و مسئولیت شخصی کارها، شکست ها و موفقیت هایشان را خود بر عهده می گیرند. این افراد می دانند اگر از نتایج اقدام هایشان راضی نیستند، باید رو به آینه نموده و به آن نگاه کنند تا مقصر واقعی را پیدا کنند. در ادامه مطلب ” 4 بهانه اصلی برای شکست خوردن“ با ما همراه باشید.

بسیاری از مردم همانند آن چه که در بالا ذکر شد نیستند. آن ها معمولا از پذیرش مسئولیت اعمال خود سر باز می زنند و پشت بهانه های مختلف خود را پنهان می کنند. این گونه افراد معمولا خود را بری دانسته و پیوسته یک عامل بیرونی، دیگران یا شرایط را مقصر شکست های خود می دانند. این افراد به اصطلاح درون گرا نام دارند و معمولا نمی توانند مدیرهای خوبی باشند. ما هم ترجیح می دهیم اسم آن ها را مدیر نگذاریم.

فرمول شکست چیست؟

با استفاده از این فرمول می توان مقدار شکستی که هر فرد در زندگی تجربه می کند را پیش بینی و سپس محاسبه نمود. شکست افراد دقیقا رابطه مستقیم با علاقه آن ها برای آوردن عذر و بهانه های اجتماع پسند، برای عدم موفقیتشان دارد. این برونگراها هستند که معمولا از لحاظ اجتماعی بهانه های بسیاری دارند که یک طومار را پر می کند. در ادامه به یک فهرست مختصر از این عذرها اشاره می نماییم:

  • اگر به خاطر نفع شرکت نبود، آن را بازسازی می کردم.
  • اگر به خاطر خدمت رسانی به درآمد ملی نبود، اکنون در صدر شرکت های دنیا بودم.
  • اگر به خاطر سیاست های انتشار یافته ی مدیریت کل نبود، من این کار را در بخش خودم انجام می دادم.
  • اگر به خاطر کارهای دیگران نبود، من حتما موفق می شدم.

سعی کنید با دقت به سخنان یک برونگرا دقت کنید. اگر خود را در جایگاه او بگذارید، قطعا خود را یک قربانی می بینید. او دوست دارد با قربانی بودن، حق را به خود بدهد و در نهایت همدردی دیگران را بر انگیزد. در واقع او خود را مسئول آن چه پیش آمده نمی داند، بنابراین از پذیرفتن مسئولیت شکست ها سر باز می زند.

از سوی دیگر، انسان های درونگرا، نقشی که زندگی بر دوش آن ها قرار میدهد را می پذیرند و تا حدی که بتوانند آن را به بهترین شکل ممکن ایفا می کنند. زمانی که صحبت از انسان های درونگرا است، ذهنم به سمت والتر فرانک می رود که یکی از موفق ترین مشاورین املاک کاناداست. والتر تا سن بیست و هفت سالگی صاحب یک گاوداری موفق بود تا اینکه در همین زمان ها به بیماری فلج اطفال دچار شد. او پس از این موضوع ناتوان شد و دریافت که فلج شده و تا آخر عمر نمی تواند از پاهایش استفاده کند. اگر یک فرد برونگرا به جای والتر بود، تسلیم می شد.

او خیلی راحت می توانست اینکه دیگر نمی تواند یک گاودار موفق باشد را توجیه کند و بگوید من فلج شده ام پس نه تنها در کار گاوداری بلکه در هیچ کار دیگری نمی توانمم موفق باشم. اما وی تسلیم نشد. او شروع به گشتن به دنبال کاری نمود که می توانست آن را انجام دهد.

خیلی ها به او پیشنهاد فروشندگی را دادند تا او آن را امتحان کند. والتر پس از بررسی تصمیم گرفت شغل مشاور املاکی را امتحان کند. او با انتخاب این شغل با چالش های زیادی مواجه گردید زیرا نمی توانست راه برود. بنابراین او گوشه ای از یک دفتر املاک را انتخاب کرد و در آنجا با مشتریان ملاقات می نمود تا نظرات آن ها را درباره ملک های مجموعه بپرسد. او شیوه ی جدیدی برای خود انتخاب و حرکتی رو به جلو را آغاز نمود. والتر در دومین سال کار خود در شغل مشاور املاکی به عنوان فروشنده شماره یک ایالت اوتاوا انتخاب و  بعد از سه سال فعالیت موفق در زمینه املاک، شرکتی برای خود تاسیس نمود. امروز او یکی از موفق ترین شرکت های معملات املاک را در سراسر کانادا اداره می کند. حال یک سوال پیش می آید:

”  کاری که والتر انجام داد یک شجاعت است یا یک تصمیم؟ “

داستانی که یاد شد، داستان زندگی شخصی است که به جای اینکه برای ناتوانی یا شکست خود عذر و بهانه بیاورد، مسئولیت زندگی خود را بر عهده گرفت.

در امر مدیریت باید پذیرفت که مدیر باید درون گرا باشد و نباید از این موضوع فرار کرد. بنابراین برای اینکه مدیریت کارآمدی داشته باشیم، می بایست بتوانیم دیگران را رهبری کنیم. مردم معمولا از کسی پیروی می کنند که برای آنها احترام قائل هستند. حال باید بدانیم، احترام زمانی بدست می آید که ما مسئولیت کارها را شخصا بر عهده بگیریم. اما این داستان بدین معنی نیست که ما قطعا در هر تلاشی موفق خواهیم شد، به تمام اهداف می رسیم و در بالاها قرار خواهیم گرفت بلکه مسئولیت پذیری در واقع بدین معنی است که اگر روزی شکست خوردیم بگوییم:

من شکست خوردم، آره شکست خوردم، تقصیر هیچ کس هم نبود، خودم مقصر بودم. اکنون از این موضوع درس گرفته ام، دیگر این اشتباه را در آینده تکرار نمی کنم و در آینده این ناکامی را تبدیل به موفقیت می کنم.

www.ayabs.com

بهانهشکستفرمول شکستمسئولیتمدیریت
مشاوره کسب و کار، برگزار کننده ی دوره های هوش هیجانی، مدیریت، فروش و مذاکره حرفه ای، زبان بدن، خودفروشی و هوش خیابانی، مدیریت استراتژیک، دیجیتال مارکتینگ، اصول بازرگانی در کسب و کار || www.ayabs.com
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید