امید
امید
خواندن ۵ دقیقه·۴ سال پیش

مجنونِ بی لیلی / شیرینِ بی فرهاد

ساکت کنید دهانم را / قفل زنید کلامم را

باور نکنید خنده ام را / این جسم زنده ام را

زنده به گورم کنید / از این جسم دورم کنید

ناکام ترین جوانم / بوسه ندیده لبانم

از شهوت خویش بیزارم / گمان نکنید بیمارم

لیلی ندیده مجنونم / آفتاب ندیده شیرینم

مجنون تراز آنم که لیلی بداند / شیرین تر از آنم که میلی بماند

مجنون شدنم حکمش چیست / این دلِ محزون حاکمش کیست

کوه صبرم، عطش دارم / نشانه ای از دست خطش دارم

خاکسترم، آتش شده ام / غرق خیالم، مستش شده ام

در چشم دلم اشک دارم / بر عشاق جهان رشک دارم

بیچاره دلم تاب ندارد / یک خاطره ی ناب ندارد

عشق را گدایی نمی کنم / دل را هوایی نمی کنم

لبی نیست که بوسه بارانش بکنم / عشقی نیست که تمنایش بکنم

نکند بعد وصال، لیلی رهایم بکند / فرهاد میان کوه رهایم بکند

لیلی قدحش را پر ز شرابم نکند / فرهادِ خسته عاشق تر از اینم نکند

نکند عشق افسانه و افسون باشد / این همه تیشه زدن قانون نباشد

وای اگر عشقم نفرت شود / کار دلم دوباره حسرت شود

بعد وصال بخت اگر یارم نباشد / /یار باشد ولی کنارم نباشد

با این ذهن درگیرم چه کنم / با این دل زمین گیرم چه کنم

ببندید دهانم را / قطع کنید زبانم را

گِل بگیرید دلم را / گوش ندهید کلامم را

دگر وقت گریز نیست / تیشه دگر تیز نیست

خبر کنید لیلی ام را / نگاه کنید آشفته حالیم را

مجنونلیلیشیرینفرهادعشق
روزنامه‌نگاری خوندم اما روزنامه‌نگار نشدم / کتاب خوندم اما نویسنده نشدم/شعر خوندم اما شاعر نشدم/ فعلا سرگردان و ماجراجو شدم
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید