
همه ما برای ادامه زندگی به رابطه و حمایت احتیاج داریم. هیچکس قرار نیست کاملاً مستقل و جدا از دیگران زندگی کند. اما گاهی این نیاز طبیعی تبدیل میشود به چیزی بیشتر از حد معمول؛ جایی که بدون تأیید، محبت یا حضور یک نفر نمیتونیم تصمیم بگیریم یا حتی احساس آرامش کنیم. اینجاست که میگیم وابستگی افراطی شکل گرفته.
وابستگی افراطی یعنی طرف برای انتخاب لباس، تصمیم کاری، یا حتی احساس خوب بودن، باید یک نفر کنارش باشد و بدون راهنمایی یا محبت او کارش لنگ میماند. این موضوع هم به رابطه لطمه میزند و هم به شخص وابسته.
وابستگی زیاد یکشبه به وجود نمیآید. معمولاً ریشههایی دارد:
وقتی کودک در خانهای بزرگ میشود که در آن محبت کم بوده یا برعکس بیشازحد کنترل شده، ممکن است در بزرگسالی احساس امنیت کمی داشته باشد و به دنبال چسبیدن به دیگران باشد.
آدمهایی که تجربه رها شدن، طرد شدن یا بیتوجهی داشتهاند، معمولاً از تنهایی میترسند و ترجیح میدهند کنار هر کسی بمانند تا اینکه تنها بمانند.
وقتی کسی خودش را کافی نمیداند، دنبال کسی میگردد که مدام بگوید «تو خوب هستی» و همین او را نسبت به تأیید دیگران وابسته میکند.
گاهی والدین آنقدر کارهای بچه را انجام میدهند که او فرصت اشتباه کردن و تجربه کسب کردن پیدا نمیکند. در نتیجه، در بزرگسالی هم نمیتواند تنهایی از پس کارها بربیاید.
اگر چند مورد از این رفتارها رو در خودت یا اطرافیانت میبینی، احتمال وابستگی زیاد وجود دارد:
ترس دائمی از اینکه طرف مقابل رها کند
ناتوانی در تصمیمگیری بدون مشورت یا تأیید دیگران
تحمل رفتارهای بد برای اینکه رابطه از هم نپاشد
شروع رابطه جدید بلافاصله بعد از رابطه قبلی
اضطراب شدید موقع تنها ماندن
نیاز به مراقبت و حمایت دائمی
اینها نشونههایی هستند که میگن رابطه از حالت سالم خارج شده.
خیلیها فکر میکنن «چون خیلی دوستش دارم، نمیتونم بدونش زندگی کنم».
اما واقعیت اینه که عشق سالم این شکلی نیست.
عشق: انتخاب کنار هم بودن
وابستگی افراطی: اجبار کنار هم بودن
عشق: آزادی و رشد دوجانبه
وابستگی: ترس، کنترل و اضطراب
عشق سالم به شما بال میدهد؛ وابستگی ناسالم بالهاتان را میبُرد.
رابطه رو خستهکننده و سنگین میکنه
اعتماد به نفس آدم رو میخوره
فرد را در معرض سوءاستفاده قرار میدهد
باعث میشود فرد تواناییهای خودش را فراموش کند
باعث میشود آدم همیشه دلهره از دست دادن داشته باشد
در واقع، هرچقدر وابستگی بیشتر باشد، آرامش کمتر میشود.
خبر خوب اینه که وابستگی افراطی قابل درمانه. ولی نیاز به تمرین و گاهی کمک متخصص دارد.
درمان شناختی–رفتاری یا درمان طرحواره کمکتان میکند الگوهای فکری و رفتاری اشتباه را اصلاح کنید.
یاد گرفتن مهارت جدید، ورزش، مراقبت از خود، ثبت موفقیتها—همه اینها کمکم سطح ارزشمندی درونی را بالا میبرد.
یاد بگیرید «نه» بگویید، خواستههای خودتان را بیان کنید و اجازه ندهید کسی از احساسات شما سوءاستفاده کند.
تنهایی همیشه ترسناک نیست. با فعالیتهای لذتبخش، خودشناسی و ایجاد عادات فردی میتوانید یاد بگیرید از وقتهایی که تنها هستید هم لذت ببرید.
وقتی بفهمید چرا وابسته شدهاید، مسیر تغییر بسیار سادهتر میشود.
از کودکی به افراد اجازه اشتباه کردن بدهیم
حمایت کنیم، اما نه آنقدر که استقلال از بین برود
مسئولیتپذیری را تقویت کنیم
درباره احساسات راحت صحبت کنیم
خودآگاهی و عزت نفس را بالا ببریم
وابستگی سالم همیشه زیباست، اما وقتی از حد بگذرد، هم آدم را خسته میکند و هم رابطه را.
وابستگی افراطی یک نقص نیست؛ یک الگوی قابلتغییر است. چیزی که مهم است آگاهی و تمایل به رشد است. هر کسی میتواند یاد بگیرد مستقلتر باشد، قدر خودش را بیشتر بداند و رابطههای سالمتری بسازد.
اگر حس میکنی تو یا کسی که دوستش داری درگیر این موضوع هستید، کمک گرفتن از یک روانشناس میتواند نقطه شروع یک تغییر بزرگ باشد.