دربخش های قبلی مقدمه ای راجع به این چهارچوب ، بخش اول یعنی Faith ، بخش دوم Family ، بخش سوم Friend ، بخش چهارم Fun ،بخش پنجم Focus عرض شد ، که اگر نخوندید پیشنهاد میکنم یه نگاه بندازید مطالعه اش کنید و بعد به سراغ این بخش بیاید.
در ادامه بررسی چهارچوب توسعه توازن فردی 10F ، هرقسمت به یکی از F ها می پردازیم لازم به یادآوری هست که این مطالب برگرفته از کارگاه 10F ، دکتر نظری است که در قسمت های قبل نیز عرض شد.
این قسمت راجع به ششمین F یعنی Finance صحبت میکنیم.
یکی از جنبههای توسعه یافتگی ، پول درآوردن و ثروت است. ما در تولید ثروت با ماتریالیستها مشکل نداریم بلکه با توزیع ثروت با آنها مشکل داریم.
۲ سوال اساسی در این باره باید از خود بپرسیم :
۱. با پول چهکار داریم؟ و چقدر مقدار پول میخواهیم؟ برای چه کاری؟ (چقدر مربوط به حال، آینده و گذشته است (بدهیها))
۲. چطور و چگونه پول به دست آورم؟
با پاسخ به این سوال ها و اینگونه است که میتوانیم ارزیابی کنیم به مجموعه چیزهایی که میخواهیم رسیدیم و یا نه، چقدر فاصله داریم و می توانیم آرزوهایمان را کنترل کنیم (بهاندازه آرزوهایمان تلاش کنیم یا آرزوهایمان را بهاندازه تلاشمان کوتاه کنیم).
در اقتصاد تورمی عاقلترینها، بدهکارترینها هستند و یکی از راه کار های آن بهرهگیری از وام است. به مفهوم اینکه برویم پیشقسط چیزی را بدهیم و بخریم.
نرخ تورم، نرخ بهره را میخورد (البته در حد توانمان نه اینکه تأخیر و جریمه بخوریم )
زندگی سه بخش اقتصادی دارد : زودبازده، میان بازده، و بلند بازده
Er = Rr – rR
Er = expected rate نرخ بازده انتظاری
Rr = Rate of return بازده عملکرد
rR = Rate of risk نرخ ریسک
مثال :
ریسک مسکن = 40%
بازده انتظاری = 25%
40% - 65% = 25%
به معنی که اگر ساختمان داریم میسازیم، باید انقدر بازده داشته باشد (۶۵٪) تا بتواند ۲۵٪ بازده انتظاری ما را برآورده کند.
کسی حق دارد در رشتهای از کسبوکار سرمایهگذاری کند که قبل از اینکه بگوید چقدر این کار برایش آورده دارد، بگوید چقدر ریسک دارد.
مثلاً اگر نرخ تحمل ریسک صفر است در ایران حداکثر ۱۸٪ سود میتوانیم بدست آوریم (نرخ سود بانکی با تضمین بانک مرکزی)، حال اگر تورم حدود ۳۷٪ باشد، کسی که نمیتواند ریسک قبول کند سالانه نصف دارایی اش را از دست میدهد. (به این معنی که ظرف ۵ سال ارزش داراییام تمام میشود.)
می توان اینگونه گفت: High Risk ,High Tech ,High Gain و یا Low Risk ,Low Tech ,Low Gain .
اگر سرمایه مان کم است و طرحی داریم ، برای جذب سرمایه متمرکز بر طرح و استوری تلینگ شویم و سرمایه را اینگونه جذب کنیم.
برای کسب درآمد به روش غیرفعال روش های مختلفی است مثل بریج کردن. کسب درآمد به روش بریج کردن اینگونه است که صرافی رزومه افراد تریدر را می دهد، ما رزومه (ترید) آن ها را میبینیم و مشخص میشود این فرد میانگین چقدر سود(یا زیان) کرده است. میتوان حسابمان را بهحساب او فرد pair کنیم؛ یعنی وقتی میخرد برای ما هم بخرد و وقتی میفروشد برای ما هم بفروشد و مثلاً ۱۰ درصد هم کمیسیون بگیرد و هیچ مسئولیتی هم قبول نمیکند (مسئولیت سود یا ضرر با خودمان هست) و تنها مشخصهای که دارد میگوید برو رزومه من را ببین و خودمان باید ریسکش را بپذیریم.
آدم متوازن باید در هر ۳ سطح ریسک (Low، Medium، High) سرمایه داشته باشد.مثل:
- زمین (عرصه) (Low)
- سرمایه گذاری صنعتی، بورس و ... (Medium)
- فناوری های نوین و ... (High)
۳ رویکرد اصلی مدیریت ریسک
۷ رویکرد مدیریت ریسک داریم که ۳ تا از آنها اصلی است (که به آنها می پردازیم) و ۴ تای دیگر به کار ما نمیآید و بیشتر فنی است.
۱. به اشتراک گذاشتن ریسک با دیگران یا Risk Sharing:
مثلاً خرید زمین با دیگران (پای دیگران را هم خیس کنیم)
۲. پرهیز از ریسک یا Risk Avoidance:
در یک پروژه تنها در بخشی از آن پروژه شرکت میکنیم و از بخش های دیگر پرهیز میکنیم یا به عبارت دیگر بخشی از ریسک را میپذیریم؛ مثلاً: من را درگیر ساخت نکن.
۳. انتقال ریسک یا Risk Transferring:
ریسک را منتقل میکنیم به کس دیگری مثل بیمهکردن
وقتی میخواهیم سرمایهگذاری کنیم اول باید سرمایهپذیری را یاد بگیریم و به این نکته توجه کنیم که اگر ایده جذاب باشد آخرین مسئله مشکل مالی است.
سعی کردم هر آنچه که متوجه شدم در این بخش از کارگاه رو با شما به اشتراک بگذارم ، بلکه به فهم مطالب برای خودم کمک کنه و امیدوارم به درد شما هم بخوره و شما هم بتونید استفاده کنید ازش.
خوشحال میشم اگر شما هم تجربهای در زمینه بکارگیری این چهارچوب دارید با من و بقیه به اشتراک بذارید و همینطور در بخش های بعد به سایر F ها (۴ مورد باقی مانده ) می پردازیم. اگر نقد یا نظری به هریک از موارد گفته شده دارید ، به اشتراک بذارید تا هم من و هم بقیه استفاده کنند.