مَِهدی
مَِهدی
خواندن ۱ دقیقه·۱ ماه پیش

آدم بده‌ی‌ داستان یکی دیگه…

آدم فکر می‌کند مرکز انسانیت و خوبی های جهان است. به همه ما در جایی بدی شده. حق همه ما را یک بابایی خورده و سر پدربزرگ همه مان را هفتاد سال پیش کسی کلاه گذاشته و رفته است. یک دایی بی‌وجدان ارث مادری‌مان را خورده است. مظلوم عالمیم و هرکار که کردیم تهش جواب خوبی هامان را با ظلم و ناحقی گرفتیم. اما هیچوقت نمی‌گوییم دل فلانی را شکستم. سر فلانی کلاه گذاشتم. خیانت کردم. دزدیدم. هیچوقت به گند هایی که ما سر دیگران خراب کردیم فکر نمی‌کنیم.

به وقتهایی که کسی در این شهر به خاطر ما تمام شب را بیدار مانده. به وقتهایی که چشم های کسی به خاطر ما تر شده. به وقتهایی که سر یک پیچ یا چهارراه مخاطب فحش های دیگران بوده‌ایم و آن روزهایی که با رفتارمان گند زده‌ایم به روز و احوال کسی.

پیش خودمان هفت روز هفته را هست روز مریم مقدسیم. واقعیت لبه‌دار این جهان اما این است که:

.We are all bad in someone's story

همه ما در داستان یک نفر بد هستیم…



داستاندلنوشته
قبرستان نوشته‌های عُریان من.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید