شاید برای شما هم تابحال پیش آمده باشد که از موضوعات فلسفی یا دقیق تر بگم؛ از خود فلسفه خوشتان آمده، اما هربار که میخواستید شروع کنید اولین سد برای شما، انتخاب کتاب بوده. اکثر کتاب های فلسفی موجود در بازار برای کسانی که برای اولین بار میخواهند با مفهوم فلسفه آشنا شوند، بسیار آشفته و جسته گریخته، شروع به انتقال حجم بالای اطلاعات میکنند و کاملاً طبیعیه که بعد از خوندن تنها یک فصل، کتاب را ادامه نمیدهید.
یکی دو سال قبل که به فلسفه علاقه مند شدم و شروع به پیدا کردن یک کتاب مناسب برای شروع این موضوع بودم، با کتاب "فلسفه برای نوآموزان" که در دو جلد با عنوان های «تردید در باورهای رایج» و «پرسش دربارۀ واقعیت و معرفت» از "شارون ام. کای" و "پل تامسون" با ترجمۀ "حوریه هوشیدری فراهانی"، آشنا شدم و فکر میکنم برای کسانی که تابحال سراغ کتاب های فلسفی نرفته اند اما مشتاق به خواندن این دست از کتاب ها هستند، یک شروع جذاب میتونه باشه.
از بخش های جالب کتاب میشه به توضیحات اضافی که در قالب تمرین و فعالیت در نظر گرفته اشاره کرد. معمولا در پایان هر بخش، فیلم یا کتابی در ارتباط با موضوع آن بخش معرفی شده که از خواننده درخواست میکنه جهت درک عمیق تر نسبت به موضوع فصل، بخواند یا مشاهده کند.
اگه یه دوست پایه دارید که هر دو به شروع یک کتاب فلسفی علاقه دارید تا بعد از پایان هر قسمت، باهم بشینید بیشتر صحبت کنید، گپ بزنید، فیلم ببینید و بخونید؛ این کتاب خوراک خودتونه :)
"من کیستم؟"، "من از کجا آمده ام؟"، "هدف زندگی من چیست؟"، "به کجا خواهم رفت؟"، "فلسفه چه کمکی به من خواهد کرد؟"، "چرا نیاز دارم که فکر کنم؟"
اگر برای یک بار هم این پرسش ها شما را قلقلک داده است، پس بنظرم وقتشه که دنبال جواب ها بگردید تا از این آشفتگی ذهنی خلاص بشید و با مسائل، از دید جدیدی در زندگی روزمره خود برخورد کنید. هر فصل این کتاب، با گفتگوی خیالی دو نوجوان آغاز میشود و موضوعاتی که مطرح می شود معمولاً همان موضوعاتی است که اکثر اوقات ما به آن ها فکر میکنیم اما جوابی برایشان پیدا نکرده ایم. جلد اول کتاب شامل چهار بخشِ زیبایی، حقیقت، عدالت و خدا و جلد دوم کتاب شامل چهار بخشِ خود، معرفت، جهان و خدا می باشد.
امروزه وقتی صحبت از فلسفه میشه، آدم با جبهه گیری های مختلف و گاهاً عجیب مواجه میشه!
یکی میگه اصلا فلسفه به چه درد من میخوره؟ منو چه به فلسفه؟ یا اصلا چرا باید فلسفه بخونم؟ و ...
در مقدمۀ کتاب به بهترین روش ممکن جواب سوالات بالا داده شده است:
فلسفی اندیشیدن برای همه خوب است. بعضی ها فلسفه را دوست دارند و بعضی ها هم نه، اما همه باید یاد بگیرند که چگونه فلسفی فکر کنند، زیرا فلسفه کمک میکند تا فهم بهتری دربارۀ زندگی داشته باشیم. فلسفه کمک میکند بدانیم که زندگی خوب چگونه است و کمک میکند به پرسش های اساسی دربارۀ کیستی و هویت خودمان پاسخ دهیم.
هدف اصلی این کتاب هم آشنا کردن شما با برخی از مهم ترین دیدگاه های فلسفی است، هم نشان دادن این که اختلاف نظر چیز بدی نیست. بیشتر مردم از مخالفت خوششان نمیآید و معمولاً در برابر آن در نوع واکنش نشان میدهند: ناسزاگویی یا سکوت. این واکنش ها شیوۀ مناسبی نیستند؛ چرا که نظر مخالف فرصت خوبی برای رشد شخصیت است.
فلسفه بیدارتان خواهد کرد و وادارتان میکند فکر کنید. اگر به فلسفه عادت کنید، نمی فهمید چگونه می توان بدون آن زندگی کرد.
در اولین بخش، افلاطون برامون از معنا و مفهوم عشق میگه و در ادامه معقول بودن عشق را به چالش میکشه و درباره مفهوم زیبایی برای ما صحبت میکنه و این پرسش جالب رو مطرح میکنه که آیا ما فردی رو دوست داریم بخاطر خود آن شخص یا ما علاقه مند به افکار، نوع صحبت و رفتارش هستیم؟ میگوید فرض کنید برادری دارید و از قضا جادوگری او را می رباید و بجای برادر شما، شخصی را میگذارد که دقیقاً تمامی اعمال، رفتار، صحبت ها یکسان و خاطراتی که از گذشته در مغز او قرار داده شده است، همانند برادرتان است اما از لحاظ قیافه تفاوت دارد. آیا برادر جایگزین را قبول میکنید و او را همانند برادر اصلی دوست خواهید داشت؟ افلاطون معتقد است باید آن ها را به یک اندازه دوست بدارید.
عشق واکنش انسان در برابر زیبایی است.
کتاب با یک سِیر منطقی و منظم، با نظریات افلاطون و سقراط شروع میشود تا شما با اولین فیلسوف های جهان آشنا شوید و در ادامه به فیلسوف های معاصر و به نظریات آن ها نیز می پردازد.
به روال هر دفعه در بخش نگاهی به کتاب، جملاتی که بنظرم ارزش مرور کردن را دارند، جمع آوری کردم و لذت خواندن تمام کتاب را به شما واگذار میکنم. :) باشد که با فلسفه آشتی کنید.
همانطور که که شکسپیر نوشته است: «هیچ چیز خوب یا بد نیست، بلکه اندیشیدن آن را آن طور میکند.»
یکی از دیدگاه های فلسفی دربارۀ هنر، دیدگاه اکسپرسیونیسم است که مطابق این دیدگاه، هدف هنر بیان پنهانی ترین افکار و احساسات هنرمند است. هنرمند در خلق اثر هنری نباید دلواپس این باشد که دیگران دربارۀ اثر او چه فکری میکنند.
به دو نظریه اخلاقی تاثیرگذار میپردازیم. مبانی اولین نظریه آن است که ارزش اخلاقی یک عمل وابسته به نتیجۀ آن است. این نظریه فایده گرایی نامیده میشود و سپس به نمونه ای کلاسیک از فایده گرایی میپردازیم که جان استوارت میل از آن دفاع کرده. این نظریه میگوید از میان کارهای ممکنی که پیش رو دارید، باید آن کاری را انتخاب کنید که بیشترین فایده را برای بیشترین تعداد انسان ها داشته باشد. یعنی آن کاری که سعادت را افزایش دهد. دیگر نظریه اخلافی بر اساس حقوق و تکالیف است. این نظریه با نام وظیفه گرایی شناخته میشود و بر مبنای آن ما وظیفه داریم وظایف اخلاقی مان را بدون توجه به عواقب آن انجام دهیم.
مثلاً پرسش مشهور رنه دکارت این بود که از کجا معلوم که همۀ زندگی مان خواب نباشد، رویکرد دکارت به پاسخ این پرسش نتایج وسیعی برای کل فلسفۀ او دارد. اما از آن جا که چه در خواب باشیم و چه در بیداری، تاثیر چندانی در زندگی ما ندارد.
شاید جان راولز (1921 - 2002) مشهورترین نظریه پرداز سیاسی آمریکا در قرن بیستم باشد. او در اثر برجسته اش، نظریۀ عدالت (1971)، آزمونی خیالی را مطرح میکند که به ما کمک میکند بفهمیم حکومت عادل چگونه است. او از خواننده میخواهد فرض کند که نمیداند زن است یا مرد، سیاه است یا سفید، جوان است یا پیر، ثروتمند است یا فقیر، تحصیل کرده است یا بی سواد. به عبارت دیگر، فرض کند که همۀ شاخصه های هویتی اش پاک شده و صرفاً یک انسان است. اکنون زیر این «نقاب بی خبری» باید حکومتی را انتخاب کند که فکر میکند بهترین است.
جان ال مکی (1917 - 1981)، فیلسوف استرالیایی قرن بیستم، معتقد است که وجود رنج های فروان در جهان نشان می دهد که خدا وجود ندارد. این نظریه معمولاً با عنوان شکاکیت مذهبی شناخته می شود.
اگزیستانسیالیسم رویکردی است که میگوید انتخاب های آزادانه ویژگی ممتاز وجود انسان است.
در نظام دیکتاتوری، پاسخ «عدالت چیست؟» این است که عدالت آن چیزی است که دیکتاتور میگوید. اما در دموکراسی، «قدرت» داشتن به معنای «حق» داشتن نیست.
اگر شما هم کتابی در ارتباط با فلسفه مطالعه کرده اید و مفید بوده است، خوشحال میشوم برایم چند سطری دربارهاش بنویسید. همچنین اگر این مطلب برای شما مفید بود، با لایک کردن به هرچه بیشتر دیده شدن آن کمک کنید.