این دو احساس مقابل یکدیگر هستند:
احساس اطمینان به کسی یا چیزی
احساس اضطراب، بیاعتمادی یا حتی سردرگمی
فکر میکنم هر کسی موافق این دو جمله هم باشد:
اثر صد در صدی وجود شخص برای ایجاد حس اطمینان
اثر صد در صدی وجود شخص برای ایجاد حس اضطراب
پس همه چیز به شخص بازمیگردد؟
پس همه چیز به شخص بازمیگردد!
اینها جملاتی عقلانیست که با منطق هم جور درمیآید. در واقع با منطق ثابت میشود که آرامش یک احساس منطقیست. دریافت آرامش از شخصی که به آن اطمینان داریم یک فکت عقلانیست.
وجود چنین شخصی میتواند خوشحالی را به همراه داشته باشد. چرا که لبخند یا خوشحالی عجین است با آرامش. پس میتوان گفت لبخند عجین است با شخص.
اثر صد در صدی وجود شخص برای ایجاد حس شادی
شاید زندگی که از احساسات متفاوتی تشکیل شده، تماما مربوط شود به شخص. حال اگر آن شخص احساس اطمینان را القا کند چه؟
میتوان گفت:
اثر صد در صدی وجود شخص برای ایجاد حس رضایت از زندگی؟