از نوشتن کلمات خسته شده ام.
دست نوشتنم درد میکند
قلمم انگیزه ای برای بر جای گذاشتن اثر روی برگه ندارد.
خط افقی برگه ها الاکنگ بازی میکنند.
کلمات پشت دفتر قایم میشوند
بازیچه فکرم شده ام
نمیگذارد بنویسم و بلند بلند بخوانم
اما با نگاهم فریاد میزنم
همه را بخوان ، ببین و ترجمه کن
این بار تو بگو تا بشنوم کلمات گریخته از جانم را