ویرگول
ورودثبت نام
دختࢪ‌ماھ
دختࢪ‌ماھ
خواندن ۱ دقیقه·۶ ماه پیش

خیلی قشنگ رفت

موهاش رنگ شب بود، خودش رنگ روز، یه آدم عجیبی بود، انگار خورشید باشی و همزمان ماه هم باشی.
بعد حالا اینا هیچی، تو صداش رنگین کمون داشت، از اون قوس رنگی‌ها که بچه بودیم تو کارتون‌ها بود، چه خوب بود وقتی بچه بودیم. انگشتای دستاش نازک بود، انگار شاخه ترد صنوبر باشه، هی خواستم دستشو بگیرم، ترسیدم دردش بیاد. گفت چرا حرف نمیزنی همه‌ش داری نگاه میکنی؟ گفتم حرف مال عاقلاست، شما بگو من میشنوم. الکی گفتم، حرفاشو نمی‌شنیدم، داشتم به صداش گوش میکردم.
بعد تاریک شد، گفت من میرم دیگه. یخ کرد استخون دلم، چرا آخرش همه همین رو میگن؟ رفت. خواستم بگم نرو، من هنوز دلم تماشا می‌خواد، دیدم خیلی قشنگه وقتی میره، هیچی نگفتم.


دختࢪ‌ماھ

رفتنعشق
هنگام ثمر دادنمان بود،خزان شد!🌿 @ghalamkhaste
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید