ویرگول
ورودثبت نام
نادیا هدایت #ن_هدایت
نادیا هدایت #ن_هدایتآدم های امن زندگی هم باشیم
نادیا هدایت #ن_هدایت
نادیا هدایت #ن_هدایت
خواندن ۱ دقیقه·۳ ماه پیش

شیفت شب

بیمارستان مکانی‌ست برای شفا. اما شفا همیشه یک معنا ندارد؛ گاهی یعنی بازگشت به جسمِ سالم، به آغوش خانواده، به زندگی روزمره و گاهی شفا یعنی رهایی ، رهایی از قفسِ تن، از دردهای کشنده و از زنجیرهایی که جسم بر روح انداخته است.

این انتخاب با کیست؟

هیچ انسانی قدرت مطلق در این تصمیم ندارد.

پزشک تنها درمان می‌کند، خانواده تنها دعا می‌خوانند،

اما شاید در نهایت خودِ بیمار است که در برزخی خاموش، میان زندگی و مرگ، راه خویش را برمی‌گزیند.

من این برزخ را نقطه‌ی سرنوشت می‌نامم: جایی میان دو جاده‌ی بزرگ.

یکی به سوی آرامش ابدی می‌رود، دیگری به سوی بازگشت به این خاک، به جسمی که هنوز نفس می‌کشد و به عزیزانی که هنوز چشم‌به‌راه‌اند.

اما پرسش جاودان همچنان باقی‌ست:

آیا مرگ، پایانِ رنج و آغازِ آرامش است؟ یا دری‌ست به جهانی ناشناخته، دفتر تازه‌ای از هستی که هنوز هیچ‌کس بازش نکرده؟

هیچ دانشی پاسخ نمی‌دهد، هیچ عقل و منطقی مطمئن نیست.

من نیز در این چرخه گرفتارم، در این ماتریکسِ بی‌قاعده که هر بار قانونش تغییر می‌کند.

هر حقیقتی که می‌یابم، نقض می‌شود.

هر قطعیتی که باور می‌کنم، سست می‌گردد.

پس چه چیزی درست است؟ چه چیزی را می‌توان مطلق دانست؟

تنها این را می‌دانم:

بیمارستان، سرزمین برزخ انسان‌هاست. جایی که هر اتاقش مرز میان امید و وداع است، هر سکوتش سنگینیِ تصمیمی است میان بودن یا رفتن.

و ما ــ کادر درمان ــ نه قاضی‌ایم و نه صاحب تقدیر.

ما تنها همراهان این سفر هستیم، یارانی خاموش که سرعتِ مسیر را کم یا زیاد می‌کنیم.

شاید تنها وظیفه‌مان همین باشد:

همراهیِ آدمی در لحظه‌ای که به تنهایی‌ترین انتخاب زندگی‌اش می‌رسد.

#ن_هدایت

#شیفت_شب

#بیمارستان #بُعد_حقیقی #تعامل

آرامشبیمارستانخانواده
۴
۰
نادیا هدایت #ن_هدایت
نادیا هدایت #ن_هدایت
آدم های امن زندگی هم باشیم
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید