سبک زندگی امروزی باعث شده که خیلی از ماها همیشه دچار استرس و ترس از عقب موندن از بقیه باشیم. به همین خاطره که تصور میکنیم مدت زمانی که بیدار هستیم کافی نیست، و میخواهیم از مدت زمان خوابمون کم کنیم و به جاش کار کنیم، درس بخونیم، یا هر کار دیگهای که ما رو حتی یک میلیمتر به اهدافمون نزدیک کنه انجام بدهیم.
من هم تا همین چند روز پیش درگیر این مساله بودم. قضیه از زمان کنکور شروع شد. حجم زیاد درسها، کتابهای کنکور تلمبارشده روی هم و کلی تست نزده باعث شد که فکر کنم که وقت کمی برای این همه کار دارم. و اگر مثل من کمی کمال گرا باشید این قضیه اهمیت خودش رو بیشتر نشون میده.
بنابراین، ترس از عقب موندن از بقیه این فکر رو تو سرم به وجود آورد که اگر من هم میخواهم رتبه خوبی در کنکور بیاورم، باید برای زدن همه این تستها علاوه بر استفاده حداکثری از طول مدت روز، شبها هم بیدار بمونم و ساعات کمی رو بخوابم. شروع کردم به شب بیداری. شبها تا ساعت 2-3 بیدار میموندم و ساعت 6 هم از خواب بیدار میشدم. ولی بعد چند روز، فکر اینکه شبها وقت دارم و میتونم درس بخونم باعث شد که از حجم ساعات روز به درستی استفاده نکنم. مثلا بعد از اینکه از مدرسه میآمدم خونه، 2 ساعت میخوابیدم و تو بقیه ساعتها هم درست درس نمیخوندم. در نتیجه این روش نه تنها باعث شد که زیاد درس نخونم، بلکه همون ساعتهایی که باید درس میخوندم رو هم استفاده نکردم. نتیجه اش آوردن یک رتبه افتضاح در کنکور شد. این تفکر که شب بیداری میتونه بهم کنه، تا 7 سال بعد از کنکور هم باهام همراه بود. و من در یک لوپ واهی افتاده بودم که فکر میکردم که مشکل از منه نه از این روش! هیچ وقت فکر نکردم که به جای اینکه ظهرها 2 ساعت بخوابم و به جایش تا ساعت 2 صبح بیدار بمونم، میتوانم ظهرها نخوابم و به جایش ساعت 12 شب به رختخواب بروم.
بهترین کار این است که استرسهای واهی زندگی رو کنار گذاشت و سعی کرد که از تمام طول مدت روز بهترین استفاده را بکنیم و با خیال راحت شبها زود بخوابیم و اگر وقت بیشتری برای انجام کارهایمان میخواهیم، صبحها زودتر بیدار شویم. در ضمن، همه ما درباره مضرات شب بیداری میدانیم که چه ضررهای جبران ناپذیری به بدنمان وارد میکند.
بنابراین به هر کسی که میخواهد در زندگی موفق شود میگویم: "شب بیدار نمون. ضرر میکنی!"