
حتما تا حالا داستان لاکپشت ( بعضی جاها قورباغه ) و عقرب رو شنیدین دیگه
لاکپشت عقرب رو رد میکنه و نیش میخوره چون ذات عقرب نیش زدنه
به نظرم این در مورد انسان ها هم صدق میکنه و ذات واقعی و باور عمیقی که از بچگی شکل میگیره بالاخره یه جایی خودشو نشون میده و ما هر چقدرم انکارش کنیم و مقاومت کنیم در برابرش، شکست میخوریم!
با یه مثال ساده و بچگونه میخوام یکم در موردش توضیح بدم
احتمالا خیلی از آدما و من، نظرمون در مورد احترام اینه که یه چیز متقابله و باید احترام بذاری تا احترام ببینی
و این باور به نظر من از بچگی و از خانواده تو افراد شکل میگیره
به اعضای خانواده احترام میذاریم و تو کارا کمکشون میکنیم و اونا هم در مقابل به ما کمک میکنن و نیازهامون رو برطرف میکنن
و همینطور ادامه پیدا میکنه تا وقتی که دیگه به خودآگاهی میرسیم و میتونیم دلیل خیلی از کارایی که انجام میدیم رو متوجه بشیم و تصمیم میگیریم که آیا انجامشون بدیم یا نه و اگه انجامشون میدیم تو نحوه انجام هم تغییری لازم هست یا نه؟
و تو این مرحله هست که بعضیا تصمیم میگیرن از احترام بقیه سو استفاده کنن و دست به کارای زشتی میزنن ( البته این مورد برای افرادی اتفاق میوفته که تو یه خانواده معمولی بزرگ شدن و فرهنگ جامعه شون متناسب با فرهنگ عمومی مردم بوده )
ولی خب استثنائاتی هم پیدا میشه که از بچگی و وقتی هنوز به بلوغ فکری و خودآگاهی نرسیدن شروع میکنن به رفتار های هنجار شکن و سو استفاده و ...
و این دقیقا شامل اکثر دانش آموزای من میشه!
و از اونجایی که بچه هستن، فرهنگ خانواده و جامعه ای که توش دارن زندگی میکنن این کارو باهاشون کرده
مثلا ( مثالم تازه از اینجا شروع میشه 😅 )
بچه های روستایی که توش تدریس میکنم معلم رو فقط تو محیط کلاس محترم میشمرن
الان 3 ساله که اونجام و حتی دانش آموزای خودم هم خیلی به ندرت خارج از محیط کلاس بهم سلام میدن و انگار نه انگار که من معلمشون هستم از کنارم رد میشن
صبح که وارد حیاط مدرسه میشم، تا مسیر دفتر تقریبا هیچ کدوم ( چه دانش آموز خودم و چه بقیه بچه ها ) سلام نمیدن، ولی وقتی وارد کلاس میشم با شعر و آهنگ بهم سلام میدن!
خب اینجا به نظر من تقصیر تو خود دانش آموز نیست
تقصیر توی خونه و محیطی هست که داره بزرگ میشه و کاری مثل سلام دادن به بزرگتر و یا حتی معلم رو اهمیت نمیدن بهش
یا مثلا
خیلی از بچه های همین مدرسه شیر آب تو حیاط رو بعد از اینکه کارشون تموم میشه نمیبندن و آب همینجوری هدر میره و با اینکه خودم چندین بار تذکر دادم و هر موقع دیدم شیر آب بازه بستمش بازم فرقی نکرده!
توی حرف زدن با همدیگه از کلمات زشت و فحش های مثبت 18 استفاده میکنن
آشغال هاشون روی زمین می ریزن
همدیگه رو اذیت میکنن
مزاحم بچه های دیگه میشن
موقع تدریس معلم در کلاس میزنن و فرار میکنن و ...
همه ی اینا رو نمیشه به خود دانش آموز و بازیگوشی دوران بچگی ربط داد
به نظر من یه چیز بزرگ تر و فراگیر تر داره اتفاق میوفته که با یه منِ معلم درست نمیشه
متاسفانه فرهنگ اون جامعه هنوز به این درک نرسیده که احترام به معلم فقط مختص کلاس نیست!
احترام به بزرگتر رو هنوز حداقل بچه هاشون یاد ندادن
مهمون نوازی جزو برنامه های خیلی از اهالی اونجا نیست
من به عنوان معلم، مهمون مدرسه و کلاس اون روستا هستم و قبلا هم بهتون گفتم که بچه های راهنمایی چجوری ازم پذیرایی میکنن ( نوشته ی یعنی کسی هست بدونه )
و من از این میترسم که این رفتار ها کم کم تو ذهنشون نهادینه بشه و به عنوان بخشی از وجودشون تا آخر عمر باهاشون باشه و بعدا هم هر کاری کنن نتونن تغییرش بدن
چون هنوز که هنوزه برای خودم سخته بعضی از عادت هامو تغییر بدم
مثلا تو همین مورد سلام دادن
من انتظار احترام از دانش آموزام رو دارم، چه در محیط داخل کلاس و چه در محیط خارج از کلاس
و وقتی این اتفاق نمیوفته، با اینکه میدونم یه سلام اونا چیزی بهم اضافه یا کم نمیکنه ولی دلم میخواد اون کلمه رو از دهنشون بشنوم، چون خودم از بچگی سعی کردم به بزرگتر از خودم حداقل با سلام دادن احترام بذارم و همین کار به عنوان یه بخش از ذات وجود من رشد کرده و من با اینکه همه چیو در موردش میدونم، نمیتونم انکارش کنم و خواه ناخواه یه جایی میزنه بیرون و میخواد اون اتفاق بیوفته
برای همین هم گاهی نگران بچه هام میشم و دلم میخواد از همین الان تغییر کنن
چون رفتار بد و رفتار خوب، هر دوتاش به مرور ریشه میندازه و بعدا قطع کردنش سخت میشه!
به هر حال امسال هم مهمون همون روستا و معلم همون بچه ها هستم و امیدوارم تا وقتی مشغول تدرس تو اون روستا هستم بتونم به نوبه ی خودم کمی از فرهنگ بهتر جامعه رو بهشون یاد بدم و علاوه بر آموزش درس هاشون توی آموزش اخلاق و رفتار هم موثر باشم!
خدانگهدار همتون
موفق و سربلند باشید 🙏🏻