?Red moon?·۲ سال پیشهمه ی بابا ها دوست دارن موهای دختراشون رو شونه کنندپدر بودن یعنی عاشق زندگی بودن پدر بودن یعنی دوست داشته باشی موهای دخترت رو شونه کنی و براش ببافی ، براش کش و کلیپس های جدید بخری و روی سرش…
?Red moon?·۲ سال پیشنمیترسیدم از اینکه ....نمیترسیدم برای اینکه به آینده فکر کنم .نمیترسیدم از اینکه برم مدرسه . نمیترسیدم از اینکه تو خیابون راه برم . نمیترسیدم از اینکه دختر باشم .…
?Red moon?·۲ سال پیش...سیاهی شب از سیاهی درونم سیاه تر است ، روح مظلوم و سفید درون غول سیاهی گرفتار شده و دروازه های رهایی مُهر و موم شده اند ... صدای جیغ پرنده ه…
?Red moon?·۲ سال پیشرو به بالا و بینهایت هابا دستانش پلک هایم را از هم باز میکرد لبخندم هنوز سرجایش بود دندان هایم از خون گلگون شده بود طعم آهنِ خون روی زبانم موج میزد هنوز نیمچه ضر…
?Red moon?·۲ سال پیشدر ساعت ۱۲ شبحرف هایم یکسره خواهش است و التماس و فریادِ نیاز ...درونم بی انتها ترس و دلهره و اندوه و غم ... زندگی ام پر از ماجرا و کندوکاو و تنش...روی ص…
?Red moon?·۲ سال پیشیه جام خون مهمان منوسط سالن پذیرایی که از سیاه ، تاریک تره و از سکوت لبریزه دراز کشیدم ، پنجره ها بسته، و پرده ها کشیده است . انگار ظهر رخت بربسته و شب جاشو پ…
?Red moon?·۲ سال پیشداستانی از مرگِ کودکیانگار درونِ یک چاه نفرین شدم ، این چاه آنقدر عمیق و تاریک هست که هیچ کس نمیتواند با یک نگاه بفهمد که کسی اینجا است . اینجا آنقدر نمور و شو…
?Red moon?·۲ سال پیشوقتی از همه جا رونده میشمیادمه یه روز وقتی حالم گرفته بود تنها هودی مشکی ای که داشتم رو برداشتم . موهام رو دم اسبی بستم و کلاه هودی رو تا روی دماغم کشیدم پایین . هن…
?Red moon?·۲ سال پیشاو اسیر نیستدیدم تنها بود ،دست هایش را گرفتم . زخم ها از تنش شستم ، مرحم ها درست کردم، آه چه شب ها تا به صبح پیش رویش بودم ؛ که مبادا تب نکند ... پر و…