سناریو واقعی :
چند روز پیش در شرکت در حال استفاده از اپلیکیشن رادیو جوان بودم که تبلیغ بنری فول اسکرین " کمدا " توجه من رو جلب کرد . جملات خوب به همراه طراحی خوب که واضح بود برای آن زمان گذاشته شده ، باعث شد بر خلاف گذشته که فقط تبلیغ را می بستم ، اقدام به نصب کنم .
همزمان با صدای بلند برای بقیه همکاران هم، این کار جالب کمدا را تعریف کردم . که در پاسخ، یکی از دوستان به اپلیکیشن وینک اشاره کرد، که اقدامی مشابهی را انجام می دهد . همزمان که در صفحه نصب اپلیکیشن کمدا بودم ، Play Store به من لیستی از اپلیکیشن های مشابه را پیشنهاد داد . اولین گزینه در لیست، همان اپلیکیشن وینک بود. از آنجایی که حس کنجکاوی و علاقه به مقایسه در بین کاربران کم نیست، من هم اقدام به نصب وینک کردم تا عملکرد هر دو را در کنار هم داشته باشم .
هر دو اپلیکیشن نصب شد و من اقدام به باز کردن آنها کردم. اول کمدا را باز کردم تا ببینم در پس آن تبلیغ زیبا که من را اینجا آورده بود چه چیزی نصیبم می شود. در همان ابتدا صفحه ثبت نام با چهار گزینه را دیدم که شروع به پر کردن آنها کردم. فرآیند ثبت نام نیاز به تایید شماره موبایل با پیامک را داشت. این فرصتی بود تا نگاهی به اپلیکیشن وینک بیاندازم و مراحل را همزمان جلو ببرم .
درست در همینجا اپلیکیشن وینک به طور کامل بالا آمده بود و لیستی از لباس های موجود را به من نشان داد. شروع به مرور آنها کردم . بقیه گروه ها را هم دیدم .چند جستجو هم انجام دادم و باید بگم که کلا فراموش کردم در حین ثبت نام در اپلیکیشن دیگری بودم.
و متاسفانه هیچ وقت مراحل اپلیکیشن کمدا را تا انتها نرفتم.
بررسی :
موضوع پیش آمده باعث شد تا دست به نوشتن این مطلب بزنم.
دادن حس اولین تجربه استفاده از اپلیکیشن در سریع ترین زمان
به این موضوع بسیار مهم در بیشتر متون آموزشی طراحی محصول و طراحی تجربه کاربری اشاره شده است. اما مورد اینجاست که ما در زمان طراحی، آن را هرطور که مایل باشیم تفسیر می کنیم و در زمان پیاده سازی نیز آن را به سبک خودمان به بهترین شکل پیاده می کنیم. البته گاهی هم رعایت نکردن این موضوع به دلیل نوع بیزینس و چالش های مسیر اتفاق می افتد که مجبور می شویم بر خلاف آن پیش برویم.
کاربران موبایل عجله دارند و دوست دارند سریعتر به نتیجه دلخواه برسند. همچنین خودشان کشف کنند و راه استفاده را انتخاب کنند. بهتر است به جای آنکه در ابتدای مسیر آنها را گیر بیاندازیم که اطلاعات شان را به ما بدهند تا در آینده نتیجه بهتری را ببیند،اجازه دهیم
استفاده کنند، تجربه کنند، علاقه مند شوند، احساس نیاز کنند، به اپلیکیشن با هدف خاص برگردند، و آن وقت بهترین زمان است که می توانید هر اطلاعاتی را که نیاز دارید از آنها بگیرید.
برای شناسایی علاقه مندیهای کاربر و پیشنهادات هدفمند به او برای بازگشت به اپلیکیشن نیز بهتر است رفتار او را زیر نظر بگیریم به جای اینکه در ابتدا خیلی واضح از او سوال کنیم. با این روش او را شگفت زده می کنید و علاقهی او را برای بازگشت به اپلیکیشن چند برابر می کنید.
در مورد موضوع پیش آمده در سناریو اپلیکیشن کمدا، که ممکن است برای شما نیز تکرار شود، شاید در ابتدا با خرج پول بیشتر در تبلیغات از رقیبان تان جلوتر بیافتید، ولی در دراز مدت شما بازاری را ساخته اید که به احتمال زیاد برنده آن کس دیگری است و در اصطلاح به نفع رقیب پول خرج کرده اید. چون نه تنها پول تان برای شما کاربر فعال نیاورده، بلکه در یک زمان، هم او را با این بازار آشنا کرده اید و هم دو دستی تقدیم به رقیب شده است .
خوشحال می شوم اگر نظری در این مورد دارید یا تجربه مشابه و یا متفاوتی را دارید ، همینجا آن را مطرح کنید .
با تشکر