محمد طهماسبی زاده
محمد طهماسبی زاده
خواندن ۱ دقیقه·۵ سال پیش

من و کتاب ابله


ابله داستایوفسکی، مثل قماربازش، پر است از انسان های گوناگون و روابطشان! وقتی ابله را می خواندم، انگار نسخه ی دیگری از قمارباز بود! ابله برایم منفعت زیادی داشت؛ شخصیت اصلی ابله(ابله!)، با حرف ها و رفتار عجیب و غیر عادی اش، برایم الهام بخش زدن حرف ها و انجام کارهایی عجیب و غیر عادی شد! حرف ها و کارهایی که پنجره ای جدید از تجربیات زندگی به رویم گشود، و این تجربیات، آن قدر لذیذ و دوست داشتنی بود که تبدیل شد به شیرین ترین خاطره ها! یکی از آن شیرین ترین خاطره ها در سفری خلاصه شد، و من آن را در قالب داستانی به نگارش درآوردم و نام آن را گذاشتم: "ابله در سفر" ! و البته نتیجه این ابلهی و سفر، خاطرات شیرین دیگری بود که هم اکنون ادامه دارد و تا جایی که کسی جز خدا نمی‌داند، ادامه خواهد داشت... آری! شاید مهم ترین نتیجه رمان خواندن، غنی کردن صندوقچه تجربیات است...! و مهم ترین نتیجه ابله برای من، ابله در سفر، و نتایجش!

کتابداستانرمانابلهداستایوفسکی
پروفایل جدیدم رو در قسمت دنبال‌شده‌ها ببینید
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید