ای قشنگترین گل روی زمین!
من اینروزها که فراق و دوری تو، طاقتم را طاق کرده خوب میفهمم که سیمین دانشور چه حالی داشت زمانیکه از احمد خود دور بود. درد و رنج ناشی از دوری فروغ فرخزاد از همسرش پرویز شاهپور را با رگ رگ بدنم حس میکنم. شاید بتوانم آلبرکامو را نیز درک کنم که از معشوقهاش کازانتاکیس دور بود و هر دم و هر لحظه به یاد او زندگی میکرد. میفهمم احمد شاملو را که چگونه عاشق آیدا بود و برای او مینوشت و میفهمم او را که از دوری آیدا چه دردی کشید. من اینروزها همچون زلیخا از فراقت میسوزم. و همچون یعقوب شبوروز به یادت هستم یوسف من.
میفهمی که علاقه نسبت به تو و دوستداشتن تو لحظه به لحظه زیادتر میشود. هر ثانیه که میگذرد، احساسم نسبت به تو یک بر هزار میشود. یک بر هزار. این یک نفر تورا هزاران بار دوست دارد.
پسری که از ثانیهای پیش، بیشتر دوستت دارد! ❤️