تمرکز ، به نظر من سخت ترین و پیچیده ترین و در عین حال موثر ترین و جذاب ترین مفهوم زندگی من و احتمالا خیلی از آدمای دیگست. توی این نوشته ی کوتاه سعی کردم در موضوعات مختلفی که تاثیر اون رو لمس کرم باهاتون به اشتراک بذارم و این که اصلا ببینم موافق هستید یا این که اشتباه می کنم
حدود ۸ ماهی هست که روز ها (غیر از موقع هایی که دانشگاه کلاس دارم ) کد می زنم و شبها بگیر نگیر مشغول درس. با یک هندزفری به گوش با موسیقی های پیانوی بی کلام لایت کلایدرمن یا بتهوون و معمولا قهوه یا چایی کنارم ، یه جورایی شبیه اون شخصیت های اول کارتون های قدیمی شدم که هی کار می کنن و ... البته از نوع امروزیش با چاشنی مک بوک و برنامه نویسی! مشکل اینجاست با این همه زمان گذاشتن از صبح تا شب و تلاش ، به نظرم اون مقدار که باید باشه نتیجه نگرفتم.
این سوال در ذهنم ایجاد شد که واقعا چرا!؟ چرا با وجود تلاش خستگی ناپذیر ، اون سرعت و پویایی رو توی کارم نمی بینم. یکی از اون عوامل افزایش سرعت ، میزان تجربست ولی به نظرم این به مرور زمان بهتر می شه ولی حتما راهی وجود داره که با همین سطح دانش و تجربه ای که دارم به بهره وری و موفقیت های بالاتر دست پیدا کنم. تصمیم گرفتم کمی درباره ی تکنیک های مدیریت زمان و این جور چیزا بیشتر مطالعه کنم و پیشنهاداتی که می دن رو برای اولین بار هم که شده خیلی جدی عملی کنم.
خیلی جالب بود ، هر چقدر مقالات Medium (سایت ویرگول طوری!!) و کتابهای صوتی برایان تریسی مثل how to master your time (کتاب فوق العاده ای بود) و دیگری مثل قورباغه رو قورت بده رو نگاه کردم ، پس از داشتن و نوشتن هدف (که مهم ترین کار توی زندگیه) همگی به تمرکز اشاره کرده بودن. تقریبا تمام کارهایی که گفته می شد ، صرفا جهت کاهش و یا حذف حواس پرتی و عدم تمرکز بود. مثلا یکی از تکنیک های خوب مدیریت زمان ، تکنیک Pomodoro هست. در این تکنیک که خودم خیلی ازش نمی دونم ، بایستی وقت های کار و استراحت رو به زمان های ۲۵ و ۵ دقیقه تقسیم کرد. (حتما خودتون یک جستجویی بکنید به زبان انگلیسی چون کلی نکته و ریزه کاری و نرم افزار مدیریت زمان خوب در این رابطه وجود داره)
تصمیم گرفتم امتحانی هم که شده این کارو بکنم. ساعت گذاشتم برای ۲۵ دقیقه و شروع کردم به کار. باورتون نمی شه در همین ۲۵ دقیقه چندین بار در بازه های کوتاه حواس پرتی و وب گردی کردم و دوباره بر می گشتم به ادامه ی کارم. با کمی مطالعه ی بیشتر متوجه شدم که دقیقا همین کار (رفت و برگشت و عدم تمرکز روی یک کار) اثرات وحشتناک زیادی روی بهره وری و مدیریت زمان داره. سعی کردم تا در ۲۵ دقیقه های بعدی هیچ حواس پرتی نداشته باشم و روی کارم تمرکز کنم... وای نمی دونید این ۲۵ دقیقه! چقدر سخت بود ... پیشنهاد می کنم حتما امتحان کنید اگر تا حالا تجربش رو نداشتید.
من حتی در اول راه هم نیستم! همین اخیرا دو سه روزی هست که دارم امتحانی اجرا می کنم و امیدوارم بتونم و البته بتونیم زمان رو خوب مدیریت کنیم تا به اهدافمون برسیم. به قول الکساندر گراهام بل:
Concentrate all your thoughts upon the work at hand. The sun’s rays do not burn until brought to a focus.
همه ی فکرتون رو روی کاری که در حال انجام اون هستید متمرکز کنید ، تابش خورشید نمی سوزونه مگر این که متمرکز بشه. (الکساندر گراهام بل - نسخه ی ترجمه شده ی من)
یه مورد دیگه هم در مورد استارتاپ و تمرکز می خوام بگم براتون که از حوصله ی این متن و البته حوصله ی من خارجه. بمونه فعلا تا بعد
قسمت دوم منتشر شد! تجربه ای که بار ها تکرار شد تا اصلاح بشه - 2