ویرگول
ورودثبت نام
مُحـــی؛
مُحـــی؛
خواندن ۱ دقیقه·۴ سال پیش

عشقِ در پیش رو

شکوفه‌ی گوجه‌سبز* از عشوه‌های بهار*
شکوفه‌ی گوجه‌سبز* از عشوه‌های بهار*



امید، رنگی‌ست که به دیوار های خونه‌ می‌زنم.
خونه‌‌ای که پنجره های زیادی داره؛ اونقدر زیاد که انگار دیواراش از شیشه‌ست.
وقتی بهار می‌شه؛ از درزهای پنجره‌ها باد به داخل خونه سرک می‌کشه و پرده‌های حریرِ سفید رو می‌رقصونه.
پروانه‌ها روی برگ‌های مخملیِ شمعدانی‌ها آروم می‌گیرن.
یه فرش قدیمی روی تختِ چوبی کنجِ حیاط، خاک گرفته؛ بارون نم‌نم می‌باره و فرش، عطر حیات می‌گیره.
عطر خاکِ نم‌دار توسرم می‌پیچه.
آفتابِ نارنجی رنگِ پشت ابرها خبر می‌ده که غروب نزدیکه.
صدای تپش‌های قلبم به من مجالِ شنیدنِ جیک‌جیک گنجشک‌هارو نمی‌ده.
نمی‌دونم‌ چه‌طور، خودم رو به کمد لباس می‌رسونم.
پیراهن سفید با گل های ریزِ سرخ نظرم رو جلب می‌کنه.
احتیاجی به آینه نیست؛ می‌دونم‌ که چه‌طور به‌نظر می‌رسم. بارها‌ چهره‌ی‌‌ عاشق خودم‌ رو دیدم.
موهام رو رها می‌کنم؛ با پنجه ی پا، جوری که انگار رو زمین نیستم؛ چرخ‌زنان به‌سمت راهرو قدم برمی‌دارم.
عطر قهوه قبل از من به راهرو رسیده.
از بین دیوارهایی که خاطرات رو در آغوش گرفتن می‌گذرم.
به در می‌رسم
پیشِ رویم زندگی‌ست
پشتِ سرم زندگی‌ست
از تکان های ریزِ آبِ حوض پیداست که بارون می‌باره
منتظر می‌شینم تا عشق در بزنه
منتظر می‌شینم تا بیاد و من رو به آغوش بکشه
من سال‌هاست که خودم رو برای این لحظه آماده کردم؛
چین های پیراهنم رو مرتب می‌کنم
چشم‌ها خیره به در، گوش‌هایم به انتظار شنیدنِ قد‌م‌هایی آشنا نشسته‌اند..‌.



براتون آرزو می‌کنم که وقتی به آرزوهاتون رسیدین؛ هشیار باشید و ازش لذت ببرید?♡

محدثه قاضی

عشقزنانتظارنوشتن
نوشتن فقط یکی از کارهایی‌ست که انجام می‌دم:)))) صفحه اینستاگرامم @bymohiii
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید