ویرگول
ورودثبت نام
ø 𝐍𝕀ℍ𝕀𝕃𝕀𝕊𝐓 ø
ø 𝐍𝕀ℍ𝕀𝕃𝕀𝕊𝐓 ø
خواندن ۱ دقیقه·۱ سال پیش

آمد. / نیامد.

باد آمد،
برگ‌ها را ریــــــــــخت.

گرما آمد،
چاه‌ها را خــــــــــشک کرد.

مرگ آمد،
او را تـمام کرد.





نسیم آمد،
برگ‌ها دوباره رویــــــــــیدند.

باران آمد،
چاه‌ها دوباره پــــــــــر شدند.

اما مرگ بازنگشت؛
او را تمام کرده بود.


م.ق
تیرماه ۱۳۹۸ | کرج
شش سال پس از مرگ پدربزرگ


پ‌ن

دردناک است دیدن ویرانی تمام آن‌چه که بیش‌ترین خوشی را با آن چشیده باشی، نبود عزیزانی که حلقه‌ی بزرگ زنجیر خانواده‌اند و بر باد رفتن لحظاتی که آن‌ها را زیسته و نام زندگی بر آن گذاشته‌ای.


عکس

بهمن‌ماه ۱۳۹۱ - مازندران - زمین برنج‌کاری از کار افتاده‌ی پدربزرگ - شش ماه پیش از مرگ پدربزرگ

مرگمتن ادبیزندگیهیچپدربزرگ
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌...ــــــــــهیچــــــــــ...
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید