تغییر سازمانی یعنی توانایی کلی یک سازمان برای آمادگی مؤثر با پاسخگویی به محیط به شدت متغیر و غیرقابلپیشبینی پیرامون خود.(فرید فتحی وهمکاران، ۱۳۹۷)
در جهان تحول خواه ، مترقی و رو به رشد امروزی ، تمامی تصمیمات فعالیت های حرفه ای و مدیریتی تحت تاثیر عوامل درونی و خصوصا بیرونی ، بدون در نظر گرفتن نوع و منبع ، دستخوش تغییر هستند ، تغییراتی که تقریبا همیشه مختل کننده و گاهی تکان دهنده هستند و با توجه به این اختلال و الزامات فرآیند بسیاری را از تغییر گریزان می کند ، لکن با این وجود تغییر بخشی جدایی ناپذیر از دوره عمر سازمان است و برای پیشرفت در اهداف سازمانی باید همواره به تغییر فکر کرد و باید تغییر کرد.
پذیرش لزوم و گریز ناپذیری تغییر مدیران را قادر میسازد تا زمان تحول را نه تنها تهدید ندانند بلکه فرصتی برای بازسازی شرکت و خودشان ببینند. مدیرانی که با ذهنی باز به تغییر مینگرند و بر عناصر مثبت آن تمرکز میکنند راههایی برای تهیج دیگران و مهار هیجانها برای پیشرفت بیشتر پیدا میکنند چه مدیران ارشد از مدیران بخواهند تغییر را آغاز کنند و چه خود آنها آغازگر برنامه تغییر در واحد یا گروه خود باشند واین گریز ناپذیری مولود ویژگی های مشترکی در بین تصمیم گیرندگان و تصمیم سازان شده است :
1- دیگران به انها اعتماد دارند و آنها را شایسته ایجاد تغییر می دانند .
2- درک صحیحی از چشم انداز بلند مدت سازمانی دارند و به تغییرات در این راستا می اندیشند .
3- به تغییر با چشم اندازی واضح و قانع کنندهای مبتنی بر اهداف میان مدت یا بلند مدت سازمان می نگرند .
4- تعریفی واضح و عملیاتی از تغییر دارند و می دانند تغییر و ضرورت آن چیست
5- منافع سودمند سازمانی را در حوزه منابع انسانی می دانند و ضرورت آن را درک می کنند
6- الزامات تغییر و در مهمترین بخش آن قادر به شناسایی افرادی هستند که میتوانند تغییر را محقق کنند
7- میدانند چطور از حمایت و همکاری منابع انسانی در فرآیند تغییر استفاده کنند.
8- توانایی همسو سازی و به کارگیری تغییر دهندگان و همچنین ذینفعانی را که حمایت آنها نیز لازم است را دارند.
9- ابزار تشویق را می شناسند و از آن بعنوان دستیابی به چشم انداز تغییر استفاده می کنند .
10- قدرت تحلیل گزارش های مستقیم و غیر مستقیم سایر ذینفعان را برای خلق تغییر میبینند دارند .
11- توانایی حذف موانع در شروع ، ایجاد مسیری امن و پایانی دلپذیر را دارند .
شرکتهای زیادی در دنیا هرگز نتوانستند با تغییرات کنار بیایند و در برابر طوفان تغییرات تسلیم شدند. شرکتهایی که در بین آنها نام آورانی همچون : یاهو ، زیراکس،نوکیا، موتورولا، آتاری، به چشم میخورد. باید با قطعیت اعلام کرد بازار به هیچ کسی رحم نمیکند، حتی برترینها. شاید اگر اسطوره های دنیای امروز مانند اپل، سامسونگ، تسلا، تویوتا، هیوندایی ، ال جی و بسیاری دیگر نیز خود را با ساختار فکری و عملیاتی تغییرهماهنگ نکنند به سرنوشتی مبتلا خواهند شد که به قول "فردوسی " :
نه شاه ماند نه عاج ، نه پیلان جنگی نه این تخت عاج .
حقیقت این است که وقتی نسیم تغییر وزیدن میگیرد، نباید بر دیدگاههای خود حتی به عنوان رهبر بازار پافشاری کرد. بلکه ضروری است فرآیند تغییر و تحول را در سازمان و کسبوکار خود استارت بزنیم و به قول معروف به ساز بازار برقصیم.
مولانا می گوید :
بیا تا همگان یار شویم. دست با هم به تغییر دهیم و بر دلدار شویم ، چون در او دنگ شویم و همه یک رنگ شویم. همچنین رقص کنان جانب بازار شویم.
پیش بینی تمامی عوامل ، اهداف ، روش های اجرایی و دستیابی از مسیر تغییر در سازمان ها ناممکن است اما مدیران مدیرانی که میدانند چگونه چگونه تغییر را پیش بینی کنند ، به آن سرعت بخشند و آن را کارآمد هدایت کنند خواهند دید که مسیر شغلی و تجربه کارشان در شرکت رضایت بخشتر و موفقتر است .
شاه کلید هدایت کارآمد برای تغییر این است که به افکار گروه را برای تغییر آماده کنیم ، آنها را توجیه کرده و منافع تغییر را یادآور شویم .
برای ماندگاری در میانه جنگ اقصادی رقبا ، برای رسیدن به اهداف استراتژیک و راهبردی و برای حضور تاثیر گذار در رقابت سازمانی باید همیشه آماده پذیرش تغییر باشید.