ایران دیگه جای من نیست. دیشب من رو به جرم بت پرستی گرفتند. شک ندارم ذره ذره همه رو می گیرند.
یکشنبه شب هم وقتی داشتم با یارِ دلربا قدم میزدم، ما رو به جرم مستی گرفتند. دلیلشم حالت خاص چشاش و نگاهشه.
بعید میدونم کسی با دیدن تو، تو رو مجرم ندونه.
و چشات رو ببینه و بت پرستِ مست نشه.
برداشت آزاد از غزل 148 حافظ:
یارم چو قدح به دست گیرد ¶¶¶ بازار بتان شکست گیرد
هر کس که بدید چشم او گفت ¶¶¶ کو محتسبی که مست گیرد
در بحر فتادهام چو ماهی ¶¶¶ تا یار مرا به شست گیرد
در پاش فتادهام به زاری ¶¶¶ آیا بود آن که دست گیرد
خرم دل آن که همچو حافظ ¶¶¶ جامی ز می الست گیرد
حافظ