منیره شفیقی
منیره شفیقی
خواندن ۳ دقیقه·۵ سال پیش

معرفی کتاب بلندی‌های بادگیر؛ روایت عشقی آتشین

رمان بلندی های بادگیر از اولین رمان هایی است که در غرب در نقطه تلاقی دو فرماسیون غربی( فئودالیسم و بورژوازی) در اروپا نوشته شده و به خوبی نمایانگر کشمکش درونی طبقات اجتماعی اون دوره است.
رمان روایت دو خانواده به نام هایِ وادرینگ هایتس و گرینج است که در آستانه صنعتی شدن جامعه انگلستان به نگارش در اومده و هدفش بازنمایی کشمکش‌های درونی این خانواده که نمادی از جامعه آن روزگار انگلیس است. داستان عمدتا از دوگانه‌سازی شخصیت‌ها صحبت میکنه و در این دوگانگی دو عنصر گفتگومندی و رویارویی نقش اساسی رو بازی می‌کنند. دوگانه انگاری از نظر امیلی برونته نمادی است از نزاعی که بین فرهنگ و طبیعت بعد از پدیدار شدن مدرنیته بوجود اومده. این کتاب که شرح دلدادگی کاترین و هتکلیف را بیان میکنه و تصویری واضح، دلنشین و در عین حال تلخی از این دلباختگی و سنگ‌هایی‌ که بر سر راه آن دو افتاده است. طرح کلی رمان دعوای دو خانواده رو روایت میکنه که عشق هم از جهتی پیوند دهنده این دو خانواده به یکدیگر هست و هم بستری رو فراهم میکنه برای منازعه بین این دو خانواده. هتکلیف عاشق دختر خانواده است و در تقابلی که بین عشق و شان اجتماعی سر راه او قرار داره، شکست میخوره و از اون به بعد تلاش میکنه که از طریق پول بر خانواده تسلط پیدا کنه. و این اتفاقا تا پایان رمان اتفاق می‌افته ولی در پایان رمان ما شاهد اون هستیم که هرچند که سلطه او بر دو خانواده مسلط میشه ولی در نهایت این دو خانواده با رسیدن به یک نقطه تعادل دوباره بهم پیوند می‌خورند.
چند نکته اساسی در رابطه با رمان و پیوندش با روزگار خودش که نمایانگر اوضاع جامعه است واسم جالب بود. امیلی برونته سعی داره اشرافیت رو به زوالی که در دوران فئودالی شکل گرفته بود رو نشان بده و زیست جهان دو خانواده در واقع بازتابی از اون روزگار. به نظر من نویسنده در ترسیم موقعیت اجتماعی این دو خانواده موفق بوده. نکته اساسی و کلیدی که رمان رو به اوج فصاحت رسونده، منازعه‌ای که بین عشق اشرافیت و پول بورژوازی شکل میگیره و این همون دوگانگی‌های که مدنظر این نوشته است. در فصلی از کتاب که کاترین عشق خود به لینتن رو به فصل و عشق به هتکلیف را به صخره تشبیه می کند. فصل نمادی از فرهنگ و صخره نمادی از طبیعت و این یعنی نویسنده رمان امیلی برونته، ادگار را در برابر هیث کلیف قرار میده تا تقابل میان عشق رمانتیک و پول بورژوازی را برجسته کند. دگردیسی بعدی که پیش میاد بخشی که هتکلیف وقتی متوجه میشه کاترین عشق ازلی رو فدای موقعیت اجتماعی کرده به جست‌و‌جوی پول میره به فردی پول پرشت تبدیل میشه. هدف برونته از این دگردیسی ها برملا ساختن فردگرایی منفی که عواطف انسانی رو زیر پا گذاشته و در معرض شکست قرار میده.

برشی از کتاب بلندی‌های بادگیر(عشق هرگز نمی‌میرد)

اما چیزی که من دلم می‌خواست، تاب‌خوردن از درختی سبز بود که برگ‌هایش خش‌خش کنند؛ باد غرب بوزد و ابرهای سفیدِ سفید به‌سرعت از بالای سر ما بگذرند. تازه، نه فقط چکاوک‌ها، بلکه باسترک‌ها و توکاهای سیاه و سِهره‌های سینه‌سرخ و فاخته‌ها هم از چهار سو نغمه‌سرایی کنند. بوته‌زار از دوردست پیدا باشد؛ با فرورفتگی‌های سایه‌دار و خنک؛ اما نزدیک ما موج‌های بلند علفزار در نسیم تاب بخورند؛ همین‌طور
جنگل و صدای آب؛ و کل دنیا بیدار و سرشار از شادی.
گفتم: «پسرم، اگر سیاهِ سیاه هم بودی، دلِ پاک بالاتر از قیافه‌ی قشنگ بود. دل اگر پاک نباشد، قشنگ‌ترین قیافه‌ها هم زشت به‌نظر می‌رسند.»



کتابمعرفی کتابرمانداستان
در تلاشم رویاها رو به واقعیت تبدیل کنم؛ با خلق یک محصول یا خلق یک داستان_ اینجا از تجربیات و کتاب‌ها می‌نویسم.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید