مرتضی کی‌منش
مرتضی کی‌منش
خواندن ۱ دقیقه·۳ ماه پیش

16 سالگی فریدون، شرم بدن و پلن A و B یک مادر نمونه

فریدون ظاهرا تو سن شونزده سالگی، دیگه طاقت نمیاره و میره سراغ مادرش میگه:

بگو مر مرا تا که بودم پدر

کیم من ز تخم کدامین گُهر

چه گویم کیم بر سر انجمن

یکی دانشی داستانم بزن

این فشار گروه همسالان همیشه بوده در طول تاریخ. بعد مدرسه که دور هم جمع میشدن، یکی میگفته بابام خلبانه، یکی میگفته آقام مهندسه، یکی دیگه میگفته بابام سخنران انگیزشیه و خلاصه از این چُس کلاسا. بنابراین طبیعیه که فریدون هم دنبال این باشه بفهمه از تخم کیه. البته معمولا بیشتر افراد میدونن زِ تخم کی هستن و سوالشون - به خصوص در زمانه حاضر - بیشتر اینه که به تخم کی هستن تو این مملکت؟

کی ام من؟ به تخمِ کی ام؟!!!
کی ام من؟ به تخمِ کی ام؟!!!

توضیحاتی که مادر به فریدون ارائه میده خیلی دقیق و کامله. میگه اسمش آبتین بود و کاردرست بود و مَشتی و بامعرفت. ولی در جایی که داره درباره رگ و ریشه آبتین صحبت میکنه، در مصرع دوم میگه پدر فریدون، گرد و بی آزار بوده:

ز تخم کیان بود و بیدار بود

خردمند و گرد و بی‌آزار بود
این قضیه نشون میده در اون دوران پدیده Body shaming (شرم اضافه وزن) وجود نداشته و اصولاً چاقی امتیاز حساب میشده، و این که چاقها اون موقع هم بی آزار و مهربون بودن.

و اما جایزه مادر نمونه هزار سال اخیر به مادر فریدون میرسه. قشنگ پلن A و پلن B داشته تو ذهنش. فریدون رو وقتی نوزاد بوده از ترس ماموران ضحاک، می بره به یه مزرعه که یه گاو رنگارنگ فول آپشن توش بوده به اسم برمایه، بعدم...

ادامه ش رو خودتون بخونید.

اضافه وزنایران زمینشاهنامهمادر
نوشتن و بس
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید